(ارزش جاری بازار در زمان مبدا/ ارزش جاری بازار سهام در زمان محاسبه)* 100 = شاخص کل
شاخص بورس چگونه محاسبه می شود؟
این شاخص در 11ماه نخست امسال بیش از 100درصد رشد کرد. پرسش اینجاست که آیا فعالان بورس درست استدلال میکنند؟ شاخص کل بورس تهران فراز و نشیبهای زیادی را پشتسر گذاشته است. در گذشته شاخص کل بورس تهران از میانگین قیمت سهام شرکتهای بورس به دست میآمد و به همین دلیل تا قبل از آذر ماه سال87 به شاخص کل بورس تهران شاخص قیمت هم گفته میشد اما از آذر ماه سال87 تاکنون مولفه سود نقدی شرکتها در شاخص بورس محاسبه میشود. در واقع شاخص بورس تهران حاصل جمع افزایش قیمت سهام و سود نقدی شرکتهای بورس است، به همین دلیل است که به آن شاخص قیمت و سود نقدی هم میگویند. موضوع این است که روش محاسبه شاخص بر مبنای چنین فرمولی میزان شتاب و سرعت رشد شاخص را بیشتر نشان میدهد. برخی فعالان بازار سرمایه معتقدند که مدل جدید شاخص که بهعنوان شاخص کل بورس از اواخر سال87 طراحی و مورد محاسبه قرارگرفته، بیانگر واقعیت بازار نبوده و از سقوط پیدرپی شاخص جلوگیری میکند.
بورس اوراق بهادار تهران از فروردین ماه 1369 اقدام فرمول محاسبه بازده در بورس به محاسبه و انتشار شاخص قیمت برمبنای عدد پایه 100 و با نام تپیکس (TEPIX) کرد که این شاخص، نماگر تغییرات قیمت کل بازار بوده و به صورت میانگین وزنی محاسبه میشد.
این شاخص در آن زمان 52 شرکت را دربرمیگرفت و درصورتی که نماد شرکتی بسته بود یا برای مدتی معامله نمیشد، قیمت آخرین معامله آن در شاخص لحاظ میشد و تعداد سهام منتشره شرکتها، معیار وزندهی در این شاخص بود که این امر منجر به تأثیر بیشتر شرکتهای بزرگ در شاخص میشد.
در این میان شاخص قیمت و بازده نقدی یا همان شاخص بازده کل با نماد TEDPIX از فروردین1377 در بورس تهران محاسبه و منتشر شده است. تغییرات این شاخص نشانگر بازده کل بورس است و از تغییرات قیمت و بازده نقدی پرداختی متأثر میشود. این شاخص تمامی شرکتهای پذیرفته شده در بورس را در بردارد و شیوه وزندهی و محاسبه آن همانند شاخص کل قیمت (TEPIX) است و تنها تفاوت میان آن در شیوه تعدیل آنهاست، بهطوری که شاخص قیمت و بازده نقدی علاوه بر موارد تعدیل شاخص قیمت، درصورت پرداخت سود نقدی نیز تعدیل میشود. علاوه بر این شاخص بازده (سود) نقدی که با نماد TEDIX منتشر میشود، بیانگر سطح عمومی بازده نقدی پرداختی شرکتهاست و مقدار آن از تقسیم پایه شاخص کل قیمت (TEPIX) بر پایه شاخص بورس (قیمت و بازده نقدی)(TEDPIX)، به دست میآید.
شاخص کل قیمت، شاخص قیمت و بازده نقدی، شاخص بازده نقدی، شاخص صنعت، شاخص 50 شرکت فعالتر شاخص تالار اصلی و فرعی از شاخصهایی بودند که در بورس اوراق بهادار تهران مورد محاسبه قرار میگرفتند ولی در راستای اجرای بند 3 مصوبه شورای بورس و اوراق بهادار در تاریخ هشتم مرداد86، مقرراتی برای تغییر در محاسبه شاخص بورس به پیشنهاد هیأت مدیره سازمان بورس ارائه شد و در تاریخ 30 اردیبهشت 1387 در 10 ماده و 3 تبصره دستورالعمل نحوه تغییر شاخصهای بورس یا تعریف شاخصهای جدید تصویب شد.
بر اساس این مصوبه بود که شورای بورس اقدام به انتشار مقررات اجرایی نحوه تغییر در شاخصهای بورس یا تعریف شاخصهای جدید در بازار سهام کرد و همزمان با راهاندازی نرمافزار جدید معاملات موسوم به جم در روز 16 آذرماه، شاخص قیمت و دیگر شاخصهای بورسی تغییراتی نسبت به گذشته پیدا کردند، بهطوری که شاخص بازده نقدی و قیمت از سال87 بهعنوان شاخص کل در بورس معرفی شد و در حال حاضر به جای شاخص قیمت، شاخص کل بورس به همراه شاخص صنعت، شاخص بازار اول، شاخص بازار دوم و شاخص آزاد شناور و شاخص 30 شرکت بزرگ در بورس اوراق بهادار تهران محاسبه میشود.
شاخص قیمت که بهعنوان شاخص قدیم بورس مطرح است در گذشته بر اساس تغییرات قیمت سهام بازار محاسبه میشد، بهطوری که تغییرات تمام شرکتهای بورسی در این شاخص لحاظ میشد اما در محاسبه فعلی شاخص قیمت از قیمت تعدیل شده استفاده میشود، بهطوری که قیمت سهم پس از تقسیم سود نقدی کاهش پیدا میکند که در محاسبه جدید، پایه شاخص به اندازه سود تقسیم شده، تعدیل میشود تا تاثیری بر شاخص نگذارد. لذا شاخص قیمت تنها بر اساس تغییرات قیمت محاسبه میشد ولی شاخص سود نقدی اثر تقسیم سود را نیز مورد بررسی قرار میدهد.
بهعنوان مثال، در محاسبه جدید شاخص درصورتی که قیمت سهام یک شرکت بورسی قبل از برگزاری مجمع عمومی عادی سالانه یکهزار و 200 ریال باشد و این شرکت 200 ریال سود در مجمع تقسیم کند، در روز گشایش نماد تغییرات قیمت نسبت به مبلغ یک هزار ریال انجام میشود تا تاثیری در شاخص به وجود نیاید.
اما درگذشته نحوه محاسبه شاخص به گونه دیگری بود، بهطوری که اگر سهام یک شرکت بورسی یکهزار و 200ریال بود و در مجمع 200ریال سود تقسیم میکرد، نماد با قیمت1100 ریال باز میشد که این امر شاخص را منفی میکرد. بنابراین در محاسبه جدید، تغییرات شاخص نسبت به مرز یک هزار ریال برای شرکت مذکور انجام میشود تا تاثیری در شاخص ایجاد نشود.
به این ترتیب با تغییرات ایجاد شده در محاسبه شاخص بورس تهران، در شاخص فعلی، قیمت سهام یک شرکت قبل از مجمع منهای سود تقسیمی این شرکت محاسبه میشود که عمدهترین اشکال محاسبه آن در این است که امکان مقایسه شاخص با گذشته از بین رفته و نمیتوان بر مبنای اعداد سال گذشته به یک نتیجه منطقی در مورد روند حرکت شاخص در سالجاری رسید.
علاوه بر این سود نقدی شرکتها در زمان بازگشایی نماد سهام آنان پس از مجمع از مخرج کسر محاسبه بازدهی کسر میشود که سبب رشد در محاسبه شاخص میشود و دلیل این موضوع نیز تلاش برای جلوگیری از نزول شاخص در دوران نزول است. عدم تطابق حرکت شاخص با حرکت قیمتها، سردرگمی سهامداران و کاهش اعتماد به شاخص از جمله انتقادات وارده به شاخص جدید است که این مسائل موجب شده کارکرد شاخص بهعنوان نماگر رویه کلی بازار در پرده ابهام قرار گیرد. بر این اساس است که برخی از فعالان بازار سرمایه نسبت به نحوه محاسبه شاخص، افزایش و مقایسه آن اعتراض داشته و معتقدند که شاخصهای قدیمی نیز باید در نرمافزار جدید معاملاتی بورس تعریف و برای عموم نمایش داده شوند. با واقعیکردن شاخص و پذیرش اشتباهات شاخص میتوان بازار را از فشار زیاد رهانید و سرمایهگذاران را از نگرانی بیرون آورد.
رشد شاخص بورس به تبع تغییر فرمول محاسبه، از بازده قیمت به بازده نقدی و قیمت، فارغ از منطق تغییر شاخص این سؤال را مطرح میکند که آیا این تغییر اساسا درست و منطقی بوده یا نه و آیا رشد اخیر شاخص بورس ارتباطی به تغییر فرمول محاسبه آن دارد؟
در این میان یکی از کارگزاران بورس نحوه محاسبه شاخص کل بورس را مورد توجه قرار داد و گفت: یکی از اشکالات محاسبه شاخص کل بورس این است که اگر 5درصد سهام شرکت در بورس پذیرفته شده باشد، کل شرکت در محاسبه شاخص لحاظ میشود. لذا باید شاخصی مورد محاسبه قرار گیرد که بیانکننده وضعیت بازار باشد. وی با بیان اینکه شاخص کل بورس با شاخص قیمت و بازده نقدی پیوند زده شده است، ادامه داد: در محاسبه شاخص قدیم زمانی که شرکتها سود تقسیم میکردند، شاخص کاهش پیدا میکرد ولی شاخص جدید طوری محاسبه میشود که با تقسیم سود شاخص افزایش مییابد، بهطوری که در حال حاضر نیمی از بازدهی بورس از ابتدای سال تاکنون بهدلیل برگزاری مجامع و تقسیم سود نقدی است.
در این میان مدیرعامل شرکت بورس اوراق بهادار نظر دیگری دارد و معتقد است که شاخص کلی که در حال حاضر در بورس تهران محاسبه میشود واقعیتر از شاخص قبلی است. دکتر حسن قالیبافاصل در پاسخ به این سؤال که آیا شاخص کل بورس واقعیتهای بازار را نشان میدهد یا نه گفت: شاخصی که در گذشته به نام شاخص قیمت مورد محاسبه قرار میگرفت، بخشی از واقعیت را نشان میداد که آن واقعیت فقط بازده به خاطر تغییرات قیمت بود ولی شاخص فعلی، بازده کل را نشان میدهد که هم شامل تغییرات قیمت و هم سود نقدی است؛ لذا شاخص کلی که در حال حاضر محاسبه میشود واقعیتر است زیرا کل واقعیت بازار را نشان میدهد.
آمار روند حرکتی شاخص بورس از سال83 تاکنون بیانگر واقعیت دیگری است و این موضوع را به ذهن متبادر میکند که شاخص جدید برای رشد طراحی شده است! بهطوری که شاخص قدیم بورس اوراق بهادار کشور که تنها با احتساب بازده قیمت محاسبه میشد در بهترین حالت و بالاترین رقم خود توانست در سال82 به رقم 3هزار و 809 واحد برسد و بعد از آن روند نزولی را طی کرد.
آمار حرکت شاخص کل بورس از ابتدای سال88 و بعد از تغییر فرمول محاسبه شاخص، نشان میدهد که شاخص کل بورس از همان ابتدای سال روند صعودی خود را آغاز کرد و از کانال 7هزار واحد در ابتدای سال به 12هزار و 537 واحد در پایان سال رسید. اما این پایان ماجرا نبود و روند پرشی و جهشی شاخص کل بورس طبق فرمول جدید در سال89 به اوج خود رسید و این متغیر مهم اعداد 13هزار، 14هزار، 15هزار، 16هزار، 17هزار و در نهایت 18هزار را فتح کرد که بیشترین رکورد شاخص بورس نیز مربوط به فصل مجامع و تقسیم سود شرکتها بوده است.
این حرکت در سالهای 90، 91 و 92 هم تکرار شد، به گونهای که شاخص بورس در این سالها، بهخصوص امسال رشد فزایندهای را تجربه کرد و از 38هزار واحد در رکوردی بیسابقه به 80هزار واحد رسید. همانطور که آمار نشان میدهد بعد از تغییر فرمول محاسبه شاخص کل، این متغیر مهم هیچگاه شاهد سقوط 5 هزار واحدی همانند سالهای83 تا 87 نشده و همواره مسیر خوش و خرمی را پیموده است.
مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در سال گذشته نحوه محاسبه شاخصهای اصلی بورس تهران را مورد ارزیابی قرار داده و با توجه به انتقادات وارده بر نحوه محاسبه شاخص پیشنهادهای جدیدی برای نحوه محاسبه ارائه کرده است. همچنین این مرکز اعلام کرد که با توجه به اهمیت حیاتی وجود اطلاعات در بازارهای مالی ضروری است که شاخص قیمت برای تمامی روزهای کاری بورس از تاریخ انقطاع آن در آذرماه 1387 تاکنون محاسبه و منتشر شود؛ لذا این مرکز پیشنهادهایی برای محاسبه شاخص ارائه کرد.
این مرکز عنوان کرد از آنجا که محاسبه شاخص برای تمامی ساعات معاملاتی دشوار است پیشنهاد میشود حداقل شاخص قیمت بر مبنای قیمت روزانه (قیمت آغازین، پایانی یا میانگین این دو) محاسبه شده و در اختیار فعالان بازار قرار گیرد. این کار، عملا امکان انتخاب یکی از دوشاخص قیمت یا فرمول محاسبه بازده در بورس بازده کل را برای فعالان بازار فراهم میکند. مدیرعامل شرکت بورس در مهرماه امسال در نشست خبری اظهار کرد: قرار است شاخص بازده نقدی منتشر شود که مستقل از شاخص کل، بازده نقدی و بازده قیمت را مورد محاسبه قرار دهد.
به گفته قالیبافاصل، نرمافزار این سیستم توسط شرکت بورس در حال تهیه است تا اطلاعات را از سیستم معاملات بگیرد زیرا سیستم معاملات بورس محاسبه شاخص را انجام میداد اما تنظیمات آن به شکلی بود که شاخص کل را محاسبه میکرد که امیدواریم با طراحی این نرمافزار، شرکت بورس بتواند شاخص قیمت را محاسبه کند. وی اعلام کرد: بهدنبال این هستیم تا نرمافزاری طراحی شود که مانند شاخص کل بتواند هر لحظه از زمان بازار مورد محاسبه قرارگیرد و اطلاعات را در اختیار بازار قرار دهد.
حسن قالیبافاصل، مدیرعامل شرکت بورس در مورد اینکه آیا رشد اخیر شاخص به تغییر فرمول محاسبه آن ارتباطی دارد یا نه، گفت: در ماههایی از سال سود نقدی روی رشد شاخص اثرگذار است و آن همزمانی است که مجمع عادی شرکتها برگزار میشود و شرکتها سود نقدی تقسیم میکنند ولی زمانی که مجمع برگزار نمیشود، شاخص قیمت هر تغییری کند، شاخص کل نیز همانقدر دچار تغییر میشود. وی اضافه کرد: لذا تقسیم سود نقدی که در شاخص بورس اثرگذار است فقط مربوط به ماههایی از سال و معمولا در تیر ماه و فصل مجامع شرکتهاست و در مابقی ماههای سال این موضوع تاثیری روی شاخص کل بورس ندارد. قالیبافاصل در ادامه تاکید کرد: شاخص اصلی بورس همان شاخص کل است که شاخص کاملی بوده و در آینده نیز نحوه محاسبه آن تغییری نمیکند./
شاخص کل بازار بورس چیست؟
شاخص کل بورس نشان دهنده چیست و چگونه محاسبه می شود؟ در مورد شاخص کل بورس خیلی از افراد به ویژه تازه واردان بورسی سوالات زیادی دارند. مهم ترین و پرتکرارترین سوال این است که شاخص کل بازار بورس چیست و فرمول محاسبه آن از چه قرار است؟ یا این که شرکت های بورسی چگونه در عدد شاخص کل بازار بورس تاثیر می گذارند و آیا تاثیر همه شرکت ها یکسان است یا خیر؟ در این مطلب قصد داریم تمام ابهامات در مورد شاخص کل بازار بورس تهران را برطرف کنیم و به شما قول می دهم که در انتهای این مطلب مختصر و ساده، شما قادرید شاخص کل بورس را برای اطرافیان خود تعریف کنید و به اطلاعات بورسی خود اضافه کنید، پس همه چیز راجب شاخص کل بازار سرمایه رو در این مطلب بخونید.
شاخص کل بازار بورس
چنانچه شما هم پیگیر وضعیت بورس باشید، حتما کلمه شاخص بورس زیاد به گوشتان خورده است. در واقع این همان شاخصی است که بارها در تلویزیون، رادیو و دیگر رسانه ها از رشد و افت آن صحبت به عمل می آید. در یک تعریف ساده، شاخص های بورس معیار سنجش بازار بورس ایران به حساب می آیند. بورس اوراق بهادار که در حال حاضر جایگاه خاصی در بین صاحبان سرمايه پیدا کرده است و دارای اصطلاحاتی است كه فعالان اين بازار بايد آگاهی كافی در اين زمينه داشته باشند و به اصطلاح عاميانه با چم و خم آن آشنا باشند.
به این شاخص، شاخص قیمت و بازده نقدی نیز گفته می شود که نشان دهنده سطح عمومی قیمت ها و سود نقدی سهام شرکت های بورسی است. در حقیقت این شاخص بیانگر میانگین بازدهی سرمایه گذاران در بورس است. شاخص بورس از جمله معیارهای اصلی بازار بورس محسوب می شود كه آشنايی با آن و كاربردهايش در روند سرمايه گذاری فعالان اين بازار اثرات زیادی دارد. در اين مطلب راهنما تلاش کرده ایم تا اطلاعات مورد نیاز برای اين كه بدانيد شاخص بورس یعنی چه و چطور بر مبنای نمودار شاخص بورس سرمايه گذاری كنيد ارائه شود، پس تا انتها با وب سایت تخصصی سرمایه گذاری آنلاین مای مانی همراه بمانید.
شاخص کل بازار بورس چیست؟
اصطلاح شاخص یا Index نشان دهنده عددی است که با استفاده از آن می توان تغییرات یک یا چند متغیر را در طول مدت زمان معینی مورد ارزیابی قرار داد. در بازار بورس هم شاخص های بسیاری برای نشان دادن وضعیت عمومی این بازار وجود دارند. هر شاخص از فرمول محاسباتی خاص خود داراست و هر کدام از آن ها جنبه های مختلفی از وضعیت گذشته و فعلی بازار بورس را نشان می دهند.
به این منظور که بدانید شاخص بورس چیست ، با ید با مفهوم شاخص کل یا TEPIX آشنا شوید. شاخص کل یا شاخص قیمت پرکاربردترین شاخص بورس به حساب می آید و نشان دهنده میزان تغییرات قیمت سهام شرکت های حاضر در بورس می باشد که می تواند بازدهی این بازار را نشان دهد، لذا چنانچه شاخص کل بورس در ابتدای سال ۲۰ هزار واحد باشد و در پایان سال با ۱۰ هزار واحد افزایش به ۳۰ هزار واحد برسد، معنای آن این است که میانگین بازدهی بورس از محل افزایش قیمت سهام شرکتها در آن سال ۵۰ درصد بوده است.
البته نباید این نکته را از یاد برد که تاثیر شرکت های بزرگ در افزایش یا کاهش شاخص کل بسیار زیاد است و این امر شاید یکی از نقاط ضعف این شاخص باشد. به عنوان مثال چنانچه اغلب سهام بازار با درصدهای منفی معامله شوند، چند معامله با درصد مثبت بر روی سهام شرکت های بزرگ می تواند شاخص کل بورس را مثبت کند و برعکس. البته برای رفع این مشکل از شاخص کل هم وزن استفاده به عمل می آید که در ادامه به آن اشاره خواهیم داشت. در شاخص هم وزن، تاثیر معاملات و قیمت سهام های مختلف بازار بر روی شاخص یکسان است و فرمول محاسبه بازده در بورس شرکت بزرگ و کوچک معنایی ندارد.
شاخص کل بورس نشان دهنده چیست ؟
شاخص ها عمدتا معیارهای رکود یا رونق اقتصادی در بازار سرمایه هستند، از همین روی فعالان بازار سرمایه با بررسی اين شاخص ها قادرند به وضعیت کلی بازار اشراف پیدا کرده و حتی تغییرات احتمالی قیمت ها در آینده را پیش بینی نمایند، از طرفی سهامداران از طریق شاخص ها، قادرند تغییرات یک پدیده را در دو زمان متفاوت با يكديگر مقايسه نمایند. برای مثال با استفاده از شاخص قیمت می توان صنایع مختلف را با یکدیگر مورد مقایسه قرار داد و فهمید که در حال حاضر بهترین صنعت برای سرمایه گذاری و حتی نوسان گیری کدام است.
اما در نظر داشته باشید که شاخصی كه در اخبار راديو و تلويزيون از آن به عنوان شاخص بورس نام می برند، شاخص كل است كه همه شركت های بورس را در برمی گیرد. شاخص كل در حقیقت مهم ترین شاخص بورس به شمار می رود. به بیان دیگر شاخص کل بیان کننده رفتار عمومی تمام فعالان بازار است. اگر سرمایه گذاران به بازار سهام اقبال نشان دهند، سمت خریدار کمی سنگین تر از سمت فروشنده خواهد شد.
می توان گفت که این عدم تعادل شاخص را به سمت بالا هدایت خواهد کرد، ولی خروج سرمایه ها از بازار می تواند شاخص را به سمت کاهش سوق دهد. در مجموع شاخص کل نشان می دهد که سرمایه دارها چقدر به بازار سرمایه امید دارند. حالا فرض کنید که قیمت هیچ سهمی تغییر نکند. آیا باز هم امکان دارد شاخص بورس تغییر کند؟ بله! با تغییر در مقدار سود شرکت ها. البته در واقعیت هرگز شاهد همچین اتفاقی نخواهیم بود، به خاطر این که تغییر در سود هر سهم قطعا بر روی قیمت سهام تاثیر می گذارد.
تعریف شاخص کل بورس به زبان ساده
منظور از شاخص بورس عددی است که وضعیت کلی بورس و جریان رشد یا کاهش این بازار را نشان می دهد. ما در بورس شاخص های گوناگونی داریم که هریک از آن ها وضعیت بورس را از جنبه های مختلف به ما نشان می دهند، که محاسبه هر یک از این شاخص ها با فرمول های متفاوتی صورت می پذیرد. یعنی برای تحلیل آن ابتدا باید کارکرد آن شاخص را بدانیم. نکته حائز اهمیت دیگر در مورد شاخص بورس این است که مثبت یا منفی بودن شاخص همیشه به معنی سودآوری یا ضرردهی بودن کل بورس نیست، بلکه شاخص وضعیت کلی بورس را مشخص می کند.
طریقه محاسبه شاخص شاخص کل بازار بورس
به منظور درک بهتر نحوه محاسبه شاخص کل ابتدا لازم است توضیح دهیم که بازدهی سرمایه گذاران که در بورس سرمایه گذاری کرده اند در بورس اوراق بهادار به دو روش محاسبه می شود. در ابتدا بازدهی حاصل از دریافت سود نقدی در پایان هر سال مالی شرکت است و دوم تغییر قیمت سهم در طول دوره سرمایه گذاری سهامدار.
یعنی فرض کنیم که شخصی سهامی را به ارزش هر سهم ۵۰۰ تومان در ابتدای یک سال خریداری کرده است، قیمت هر سهم این شرکت در پایان سال ۶۰۰ تومان شده و شرکتی که سهام آن خریداری شده است نیز در پایان سال ۵۰ تومان به ازای هر سهم سود نقدی تقسیم کرده است، لذا این سرمایه گذار روی سهام توانسته تا پایان این سال در مجموع ۱۵۰ تومان به ازای هر سهم سود کند و در حقیقت بازدهی این سرمایه گذار در پایان سال ۳۰ درصد بوده است، به خاطر این که سرمایه وی از ۵۰۰ تومان به ۶۵۰ تومان افزایش یافته است. حالا روش و فرمول محاسبه شاخص کل بورس نیز بر همین شکل است :
(ارزش جاری بازار در زمان مبدا/ ارزش جاری بازار سهام در زمان محاسبه)* 100 = شاخص کل
به این معنی که شاخص کل افزایش قیمت کلیه سهام های منتشر شده در بورس و همچنین تقسیم سود نقدی این شرکت های سهامی را در نظر گرفته و بدین ترتیب بازدهی کلیه سهام ها و در واقع بازدهی کل بورس را محاسبه می کند که به آن شاخص کل بورس یا بازدهی نقدی بازار بورس گفته می شود.
ارزش جاری بازار، از مجموع ارزش جاری شرکت های پذیرفته شده در بورس حاصل می شود. خود ارزش جاری هر شرکت برابر است با حاصل ضرب تعداد سهام آن شرکت در قیمت هر سهم شرکت. ارزش جاری بازار در زمان مبدا نیز مربوط به مجموع ارزش جاری شرکت های پذیرفته شده در بورس در سال پایه می شود. جالب است بدانید که در بورس اوراق بهادار تهران، سال ۱۳۶۹ به عنوان سال پایه در نظر گرفته شده است.
تفاوت شاخص کل و شاخص هم وزن
برخی کارشناسان و تحلیل گران بر این باورند که شاخص کل، معیار مناسبی برای سنجش وضعیت کلی بازار سهام نمی باشد. برای رفع این مشکل شاخص دیگری با نام “شاخص کل هم وزن” معرفی شده است. در محاسبه شاخص کل هم وزن، تمام شرکت های بورسی با وزنی برابر در محاسبه شاخص کل حضور دارند، بنابراین نوسان شرکت های کوچک و بزرگ به اندازه مساوی در تغییرات شاخص کل هم وزن سهیم هستند.
به علاوه شاخص کل، شاخص دیگری به نام شاخص هم وزن وجود دارد که اندازه شرکت ها در محاسبه آن اثری ندارد و وزن همه شرکت ها در آن به صورت مساوری در نظر گرفته شده است. برای مثال در گروه شیمیایی، شرکت صنایع پتروشیمی خلیج فارس، شرکتی با اندازه بزرگ و ارزش بازار بالاست و از طرف دیگر در همین گروه، نماد شکربن (شرکت کربن ایران) شرکتی بسیار کوچک تر با ارزش بازار پایین تر است. چنانچه شاخص کل بر مبنای هم وزن محاسبه شود، معاملات این دو سهم در بازار تاثیر یکسانی روی شاخص هم وزن دارد.
تفاسیر مهم هم زمان از شاخص کل قیمت و شاخص کل هم وزن
- 1) وقتی که شاخص کل صعودی است، ولی شاخص هم وزن نزولی؛ بدین معنی است که بیشتر سهام بازار نزول داشته اند در حالی که شاخص کل به دلیل رشد چند سهم مهم شاخص ساز مثبت شده است.
- 2) وقتی که شاخص کل نزولی است و شاخص هم وزن صعودی؛ بدین معنی است که سهام شاخص ساز و بزرگ بازار به دلایل مختلف نزول کرده اند و در نتیجه شاخص کل کاهش پیدا کرده است، ولی عموم سهام بازار افزایش قیمت را تجربه کرده اند. اگر این حالت طی دو الی ۴ روز کاری اتفاق بیفتد به این معنی خواهد بود که سرمایه گذاران برای کسب سود باید به سمت سهام کوچک و متوسط حرکت کنند.
- 3) اگر هر دو شاخص باهم نزول کنند؛ در این حالت عموم بازار با کاهش قیمت مواجه شده است و اگر این موضوع براتی چندین روز متوالی رخ دهد، بستگی به شرایط حاکم بر بازار امکان دارد شاهد این تفسیر باشیم که بازار به سمت رکود پیش می رود.
- 4) اگر هر دو شاخص صعود کنند؛ در این حالت عموم سهام بازار بورس صعودی خواهند بود و رخداد این حالت در طی چند روز می تواند حکم به صعودی بودن بازار طی روزها یا ماه های آتی را بدهد.
نکات مهم در خصوص شاخص کل بازار بورس
- ** در نظر داشته باشید که افزایش شاخص کل، لزوما به معنای سودآوری سهام تمامی شرکت های بورسی نیست، همان طور که کاهش شاخص کل نیز لزوما به معنای ضرردهی سهام همه شرکت ها در بورس نیست، به خاطر این که همان طور که گفتیم، شاخص کل، نشان دهنده میانگین بازدهی بورس است و چه بسا، در برخی موارد، علیرغم رشد چشم گیر شاخص کل بورس، برخی سهام با افت قیمت مواجه شده و سهامداران خود را با زیان مواجه سازند یا در شرایطی که شاخص کل با کاهش مواجه است، برخی سرمایه گذاران که سهام ارزنده ای را در سبد سهام خود دارند، سود قابل قبولی کسب نمایند.
- ** مورد بعدی ارتباط بین شاخص کل و سبد سهام است. یکی از اصول بسیار مهم سرمایه گذاری در بورس، تشکیل سبد سهام متنوع است. هر اندازه سبد سهام یک سرمایه گذار، متنوع تر و به ترکیب سهام شرکت های موجود در بورس نزدیک تر باشد، بازدهی آن سرمایه گذار نیز به متوسط بازدهی کل بورس که به وسیله شاخص کل نشان داده می شود، نزدیک تر می شود تا آنجا که اگر فردی بتواند ترکیب سهام موجود در سبد سهام خود را به صورت کامل، منطبق بر ترکیب تمامی سهام حاضر در بورس کند، بازدهی وی نیز به صورت کامل منطبق بر نوسانات شاخص کل بورس خواهد بود و به عنوان مثال با رشد 30 درصدی شاخص، وی نیـز حدودا ۳۰ درصد سود کسب خواهد کرد.
- ** از آنجایی که شاخص کل از تعداد سهام شرکت های مختلف اثر می گیرد، پس شرکت های بزرگ تر باعث تغییرات بزرگتر شاخص بورس می گردند نباید تنها تغییرات این شاخص را مبنا قرار داد و برای تحلیل و ارزیابی وضعیت کلی بازار بایستی از سایر شاخص ها نیز کمک گرفت. یکی از اتفاقات رایج در بازار این هست که کلیت بازار نزولی اس، ولی به خاطر این که 3 الی 5 سهم بزرگ بازار صعود سنگین داشته اند، شاخص کل رشد چشم گیری را ثبت می کند که این امر موجب تعجب همگان می شود و دلیل آن همین موضوع تاثیر وزن شرکت در شاخص کل است که خیلی از افراد نمی دانند.
نتیجه گیری و کلام پایانی
در مورد شاخص های بورسی و قیمتی باید گفت که نیازی به بررسی تمامی شاخص هایی که در این زمینه وجود دارند نیست و از میان آن ها تنها باید شاخص کل و شاخص کل هم وزن بورس را مورد بررسی داد و دلیل این موضوع که شاخص های قیمتی دیگر را اصلا عنوان نکردیم دقیقا همین موضوع است که دانستن و تجزیه و تحلیل آن ها شما را گیج خواهد کرد و در عین حال بررسی آن ها هم کمکی به روند انجام معاملات شما نخواهد داشت و از این جهت در این مقاله در مورد آن ها حرفی نزدیم.
همان طور که گفتیم، در خیلی از مواقع امکا ندارد چند شرکت بزرگ وزن زیاد و ارزش بازار بزرگی داشته باشند و با مثبت یا منفی شدنشان شاخص کل را مثبت یا منفی کنند و این در حالی است که وضعیت بسیاری از شرکت های دیگر این چنین نباشد! در این جور مواقع، شاخص هم وزن قیمت یا شاخص کل هم وزن میتواند به شکل بهتری وضعیت کلی بازار را به ما نشان دهد. به این دلیل که در شاخص هم وزن، وزن تمام شرکت های بورسی یکسان است و شرکت های بزرگ نمی توانند شاخص را به واسطه سرمایه زیادشان تحت تاثیر قرار دهند.
البته این نکته را باز هم عنوان می کنیم که خرید و فروش سهام شرکت ها و سرمایه گذاری در بورس نباید صرفا با توجه به تغییرات روزانه شاخص باشد و مواردی مانند تحلیل تکنیکال، تحلیل بنیادی ، آموزش تابلوخوانی در بورس ، روانشناسی بازار و رفتار شناسی معامله گران و … می تواند در روند یک سهم و حتی بازار موثر باشد.
در پایان امیدوارم از این مطلب که درباره شاخص کل بازار بورس بود، نهایت استفاده رو برده باشید.
هر سوال یا ابهامی در خصوص شاخص های بورسی و غیر بورسی داشتید، حتما در بخش دیدگاه ها بنویسید تا تک تک پاسخ بدم.
راستیآزمایی «شاخص»های سهام
دنیایاقتصاد- مسعود کریمی : در بازارهای مالی به پارامترهای متفاوتی برای سرمایهگذاری نیاز است. «شاخص» در واقع یکی از معیارهایی است که نمایانگر وضعیت اقتصادی و میزان پویایی بخشهای مختلف یک بازار را در قالب اعداد و ارقام به نمایش میگذارد. در بورس اوراق بهادار تهران سیاستگذار همانند سایر بورسهای بزرگ دنیا در راستای تسهیل و بهبود عملکرد سرمایهگذاران اقدام به طبقهبندی شاخصهای سهامی کرده است.
شاخصهایی که میتوانند وضعیت بخشهای مختلف اقتصادی را بهطور شفاف به نمایش بگذارند. هر چند پیرامون نحوه و چگونگی محاسبات شاخصهای سهامی بعضا انتقاداتی به گوش میرسد اما به اعتقاد کارشناسان تاکنون شیوه کاربردی و علمی تازهای از سوی منتقدان ارائه نشده است. معامله روی شاخصها نیز موضوع دیگری است که کمیته فقهی در حال بررسی آن است و در صورت تصویب میتواند سبد ابزارهای معاملاتی را متنوعتر و فضای معاملاتی را توسعه بخشد. در این میان علی اسلامی بیدگلی، کارشناس بازار سهام میگوید: «برای محاسبه شاخص تعدیلاتی درخصوص افزایش سرمایه شرکتها از محل آورده نقدی، ورود یک شرکت جدید یا خروج یک شرکت، تقسیم سود، تجزیه یا ادغام شرکتها صورت میگیرد. با این حال یکی از موارد اختلاف بین کارشناسان نحوه تعدیل شاخص و سال پایه است.»
به تازگی «دنیای اقتصاد» در گزارشی تحت عنوان «صفر تا صد حرارتسنج سهام» بر اینکه شاخصهای سهام تنها مبنا و معیار برای سرمایهگذاری نیستند و معاملهگران نباید استراتژی ورود و خروج از سهام شرکتها را بر حسب تغییرات شاخص کل قرار دهند، تاکید کرد. چرا که شاخصهای سهام عمدتا اخبار و موضوعات مثبت و منفی اثرگذار در آینده را پیشخور میکنند. هر چند ممکن است وقایع احتمالی آینده به هیچ عنوان عملیاتی نشوند اما با فرض اجرایی شدن، شاخص از مدتها قبل به استقبال اتفاقات احتمالی میرود. دراین شرایط که اتفاقا ثبات را در وضعیت صنایع و گاهی بهبود عملکرد هم در فرآیند فعالیت شرکتها شاهد هستیم بعضا سهام تحت تاثیر ریسک و اثرپذیری از آینده در محدوده زیر ارزش ذاتی مورد معامله قرار میگیرند. در این روز «دنیای اقتصاد» بر آن شد تا در گفتوگو با علی اسلامی بیدگلی کارشناس بازار سرمایه به زوایای پنهان کارکردهای شاخص در بازار سهام ایران، فرمولهای محاسبات مورد استفاده در بورس تهران، بررسی بورسهای بزرگ دنیا و چرایی فاصله زیاد بین شاخصهای داخلی و خارجی و دلایل انحرافات بازدهی شاخص بورس ایران و جهان در بازههای زمانی مختلف بپردازد که در ادامه میخوانید.
«شاخص» چیست و از دیدگاه شما چه کاربردی دارد؟
شاخص ( INDEX) در ادبیات و به معنای عام بهعنوان نشانگر یا نماینده است و ابزاری برای اندازهگیری و مقایسه تغییرات یک یا چند پدیده در دو زمان متفاوت است. یکی از کاربردهای اصلی شاخصها، تعریف و استفاده از آنها برای متغیرهای اقتصادی و بازارهای پولی و مالی است. شاخص تورم، شاخص بورس کلید واژههایی هستند که این روزها بیشترین کاربرد را در جراید و رسانهها دارند. طی ماههای گذشته و با توجه به همهگیرشدن بازار سرمایه، شاخصهای بورسی در این بین بیشترین روندها را داشته است. در بورس اوراق بهادار شاخصهای بسیاری محاسبه میشوند. شاخص کل (TEPIX)، شاخص بازده نقدی و قیمت (TEDPIX)، شاخص هم وزن، شاخص صنعت، شاخص ۵۰ شرکت برتر از جمله شاخصهایی است که مورد محاسبه قرار میگیرند و میتوانند بهعنوان یکی از معیارهای تصمیمگیری سرمایهگذاران و فعالان بازار سرمایه مورد بررسی قرار گیرند. شاخص کل اولین شاخصی بود که با عدد پایه ۱۰۰ در فروردین سال ۱۳۶۹ برای ۵۲ شرکت پذیرفته شده، مورد محاسبه قرار گرفت. از آنجا که این روزها شاخص بورس در کانال یک میلیون و ۳۰۰ هزار واحد قرار دارد، معنی این اعداد این است که اندازه بازار یا بازده بازار این روزها نسبت به سال ۱۳۶۹، ۱۳هزار برابر شده است.
بهطور کلی محاسبه این متغیر اقتصادی چگونه است و چه روشی در بورس تهران مورد استفاده قرار میگیرد؟
بهصورت سنتی شاخص کل بورس را دماسنج بازار سرمایه و نماگر تغییرات بازار میدانند. این شاخص بهصورت میانگین وزنی مورد محاسبه قرار میگیرد و معنی آن بهصورت عامیانه این است که هر چه اندازه بازار یک شرکت بزرگتر باشد در شاخص تاثیر بیشتری دارد. بهعنوان مثال با اطلاعات این روزهای بازار، شرکتهای هلدینگ خلیج فارس، فولاد مبارکه، ملی مس و سرمایهگذاری تامین اجتماعی بیشترین تاثیر را در شاخص کل دارند.
فرمولها و روشهای زیادی برای محاسبه شاخص وجود دارد. روشی که برای محاسبه شاخص بورس تهران مورد استفاده قرار میگیرد بر مبنای فرمول «لاسپیرز» است. در این روش ارزش جاری بازار سرمایه (قیمت سهام ضرب در تعداد سهام هر شرکت در تاریخ محاسبه) بر ارزش پایه بازار (قیمت سهام در سال پایه ضرب در تعداد سهام) تقسیم شده و در عدد ۱۰۰ ضرب میشود. برای محاسبه شاخص تعدیلاتی نیز صورت میپذیرد. معمولا این تعدیلات با افزایش سرمایه از محل آورده نقدی یک شرکت، ورود یک شرکت جدید یا خروج یک شرکت، تقسیم سود، تجزیه یا ادغام شرکتها صورت میگیرد. در سالهای گذشته یکی از موارد اختلاف بین کارشناسان نحوه تعدیل سهام و سال پایه بوده است. البته این نوع اختلافات محاسبه در کشورهای دیگر نیز وجود دارد و سالهاست که موضوع مورد بحث در بسیاری از بورسهای دنیا مطرح است.
میتوان اشارهای به فرآیند تشکیل (TEDPIX) و نحوه محاسبات آن داشت؟
شاخص دیگری که چند سال بعد، بهعنوان دومین شاخص مورد محاسبه قرارگرفت، شاخص بازده نقدی و قیمت (TEDPIX) بود که در فروردین ۱۳۷۷ تعریف شد. این شاخص نیز با روش شاخص کل محاسبه میشود. در این شاخص علاوه بر ارزش بازار و ارزش پایه شرکتها که حاصل ضرب تعداد سهام منتشره و قیمت آنها در دو زمان، زمان محاسبه و سال پایه است، سودهای تقسیمی شرکتها نیز مورد محاسبه قرار میگیرد. در سال ۱۳۸۷ بنا بر انتقاداتی که در مورد نحوه محاسبه شاخص و به ویژه شیوه تعدیلات گرفته شد، سازمان بورس تصمیم گرفت نحوه محاسبه شاخص را بازنگری کند. در آن زمان این دو شاخص مجددا مورد محاسبه قرار گرفتند. البته سال پایه با همان مفروض سال ۱۳۶۹ باقی ماند و تغییری نکرد. از آن زمان به بعد بحثی در اهالی بازار سرمایه مبنی بر اینکه شاخص جدید در زمان صعودی (اصطلاحا بازار گاوی)، با شتاب بیشتری افزایش مییابد و در زمان نزول (اصطلاحا بازار خرسی) با شتاب کمتری کاهش مییابد شکل گرفت. در ادامه موضوع اینکه گفته میشد شاخص دماسنج بازار است و نماگر کاهش یا افزایش سطح عمومی قیمتهاست مورد تردید قرارگرفت.
هر چند طی ۱۲ سال گذشته هنوز منتقدان نتوانستهاند شیوه محاسبه کارآمدتری را پیشنهاد کنند با این حال یکی از چالشهای جدی، مقایسه بازده شاخص با بازده صندوقهای سرمایهگذاری است. در محاسبه بازده صندوقهای سرمایهگذاری معمولا سودهای نقدی بر اساس جدول زمانبندی با یک نرخی تنزیل میشوند در حالی که در محاسبه شاخص موضوع تنزیل سود و ارزش زمانی پول مورد محاسبه قرار نمیگیرد. در واقع این موضوع باعث شده که معمولا شاخص کل در راس رتبه بازدهی در جدول مقایسهای صندوقهای سرمایهگذاری باشد و به اصطلاح عامیانه رسیدن به شاخص را برای مدیران صندوقها مشکل کرده است. بنابراین این شائبه ایجاد شده که محاسبات شاخص صحیح نیست.
اساسا تنوع در شاخصها نظیر «هموزن»، «صنعت»، «۳۰ شرکت بزرگ» و «۵۰ شرکت فعالتر» را چگونه ارزیابی میکنید؟
در شاخص کل و شاخص نقدی و قیمت اندازه و بزرگی شرکتها بسیار مهم است. به این معنی که هر چه اندازه شرکت بزرگتر باشد، تاثیر آن بر شاخص بیشتر است. از آنجا که تعداد شرکتهای کوچکتر بازار زیاد است، شاخصی تحت عنوان شاخص کل هموزن طراحی شد که در آن اندازه شرکتها اهمیت ندارد. نحوه محاسبه این شاخص به این صورت است که در آن قیمت سهام همه شرکتهای پذیرفتهشده در بورس در زمان محاسبه بر قیمت سهام شرکتها در سال پایه تقسیم میشود و سپس در عدد ۱۰۰ ضرب میشود. این شاخص این روزها و با ورود سرمایهگذاران خرد و البته افزایش نفوذ شبکههای اجتماعی از محبوبیت بالایی برخوردار است و برخی از کارشناسان از آن بهعنوان نماگر بهتری برای تخمین جهت کلی بازار یاد میکنند و آن را مشاور مناسبتری برای سرمایهگذاران خرد میدانند. البته این شاخص در دنیا نیز قدمت بسیاری دارد و شاخصهای مهمی نظیر شاخص نزدک با این مبنا مورد محاسبه قرار میگیرد و پایههای علمی محکمی دارد.
از شاخصهای دیگری که در بازار کاربردهای بالایی دارند میتوان به شاخص صنعت، شاخص ۳۰ شرکت بزرگ و شاخص ۵۰ شرکت فعالتر اشاره کرد. بررسی این شاخصها میتواند قدرت تشخیص عمیقتر و جزئیتری را برای سرمایهگذاران ایجاد کند. بهعنوان مثال شاخصهای صنعت میتواند سرمایهگذاران را از جهت کلی آن صنعت در بازار سرمایه آگاه کند و امکان مقایسه صنایع مختلف را برای آنها فراهم سازد. شاخص ۳۰ شرکت بزرگ و ۵۰ شرکت فعالتر نیز میتواند افراد و تحلیلگران را در مورد شرکتهایی که بیشترین ارزش بازار را به خود اختصاص دادهاند یا بیشترین فعالیت را از معیارهای مختلف دارند آگاه کند.
شاخص «S&P ۵۰۰» در بازار سرمایه نیویورک نمونهای از این شاخصهاست که مورد استفاده سرمایهگذاران و کارشناسان بازارهای مالی دنیا قرار میگیرد و امروزه بهعنوان پرکاربردترین شاخصها در سطح جهان مورد توجه قرار دارد.
بهطور کلی آیا شاخص هم میتواند مورد معامله قرار گیرد؟
این شاخصها در بورسهای دنیا قابل معامله هستند، اما در ایران به دلیل مسائل فقهی و شرعی هنوز امکان آن میسر نشده است. هر چند این موضوع در کمیته فقهی بورس در دست بررسی است و احتمال دارد در آینده درصورت تایید کمیته فقهی بهعنوان یک ابزار مورد استفاده قرار گیرد. ابزار دیگری که در سالهای گذشته بهعنوان جایگزین تعریف شده است، صندوقهای سرمایهگذاری شاخصی است. این صندوقها، امکان دنبال کردن شاخصها را برای سرمایهگذاران فراهم کردهاند و میتوانند در آینده با افزایش تعداد و تنوع آنها فرصت سرمایهگذاری را برای سرمایهگذاران بیشتری با درجات ریسکگریزی متفاوت و میزان آگاهی کمتر فراهم کنند.
درخصوص چرایی فاصله زیادی که بین شاخص بورس ایران و شاخصهای دنیا وجود دارد، توضیح دهید؟
در حال حاضر اکثر شاخصهای مهم دنیا در محدوده ۱۰ هزار واحد یا کمتر از آن هستند.
این در حالی است که شاخص بورس تهران در کانال یک میلیون و ۳۰۰ هزار واحد قرار دارد و طی ماههای گذشته حتی از مرز ٢ میلیون واحد هم فراتر رفته بود. علت این موضوع را میتوان در دو موضوع جستوجو کرد. مهمترین عامل تورمهای بالا در کشور است. ایران همواره طی ١٠ سال گذشته جزو کشورهایی با بالاترین میزان تورم بوده است و معمولا بازده بازارهای مالی نیز خود را با این شاخص تطبیق میدهند. شاخص بورسهای ونزوئلا، کنگو در چند سال گذشته و ترکیه (قبل از ادغام بورسها در سال ٢٠١٣) نیز همین وضعیت را داشتند و در همه این کشورها نیز طی سالهای رشد شاخص، شاهد کاهش ارزش پول ملی بودیم. حتی سال جاری نیز در ترکیه با کاهش ارزش لیر در مقابل دلار همین وضعیت را تجربه کردیم. عامل دیگر عدم تغییر سال پایه و بازنگری مبناهای محاسباتی شاخصها بوده است که البته در کشورهای غربی به دلیل نرخ بهره و تورم پایین و همچنین وجود پول پرقدرت ضرورتی به این کار هم نبوده است.
اکنون در بین بورسهای معتبر دنیا شاخصهای بورس نیکی ژاپن و دهلی هند با مقادیر تقریبی ۲۵هزار و ۴۳هزار واحد بیشترین مقادیر را دارند و شاخصهای نزدک و دکس آلمان با مقادیر ۱۱هزار و ۱۳هزار واحد در ردههای بعدی هستند. همچنین شاخصهای معتبری نظیر S&P ۵۰۰ در مقادیر تقریبی ٣٥٠٠ واحد است. شاخص بورس چین و استاکس اروپا در محدود ٣٣٠٠ واحدی قرار دارد.
انحرافات شاخص بورس ایران چگونه مورد محاسبه قرار میگیرد؟
شاخص بورس تهران نیز در سالهای گذشته شاهد تغییرات و انحرافات بسیار بالایی بوده است.
این انحرافات در سال ۹۹ با شدت بسیار بیشتری ادامه یافت. تورم بالا، تغییرات نرخ بهره، کاهش و افزایش روزانه پول ملی، تغییرات سایر بازارها نظیر ملک، طلا و خودرو، تشویق سرمایهگذاران خرد به سرمایهگذاری در بازارهای مالی عواملی است که باعث شده است دامنه تغییرات افزایش پیدا کند. بدیهی است که افزایش دامنه تغییرات منجر به افزایش ریسک سرمایهگذاری شود. در سال ۹۹ شاخص بورس در ابتدا با رشد حدود ۳۰۵ درصدی از رقم ۵۱۲ هزار واحد در ابتدای سال، به ۲ میلیون و ۸۷ هزار واحدی در ۱۹ مرداد و سپس با یک افت شدید به یک میلیون ۲۱۱ هزار واحد در ۲۰ آبان ماه رسید. این حد از نوسان برای سرمایهگذاران مفهومی به نام ریسک را دارد و درجه اطمینان بازیگران بازار سرمایه را به این بازار کاهش میدهد. بروز چنین نوسانی که با شدت کمتر در سالهای ۷۴، ۸۳ و ۹۲ نیز اتفاق افتاده بود منجر به این شد که برای چندمین بار اتفاق خوشایند ورود سرمایهگذاران جدید به بازار سرمایه در مدت کوتاهی تبدیل به بدترین خاطرات اهالی بازار سرمایه شود. البته بخشی از این انحرافات در سایر بازارهای سرمایه در سراسر دنیا نیز همواره اتفاق میافتد و امسال نیز به دلیل بروز دو ریسک سیستماتیک جدی یعنی شیوع کرونا و انتخابات ریاست جمهوری آمریکا؛ بازارهای مالی نوسانات بیشتری را تجربه کردند. انحراف بازدهی شاخص در برخی از بورسهای معتبر بینالمللی در طول ۸ ماه گذشته بیش از ۳۰ درصد بوده است. این در حالی است که نرخ بهره و تورم در این کشورها بسیار پایین است و این سطح از انحراف بعضا در ۱۰ سال گذشته در آنها تکرار نشده بود. بهعنوان نمونه شاخص معتبر S&P۵۰۰ که در فوریه سال ۲۰۲۰ معادل ۳۳۰۰ بود در پایان مارس ۲۰۲۰ (کمتر دو ماه) به ۲۵۰۰ کاهش یافت و اکنون در محدوده ۳۵۰۰ واحد است. تحلیل این تغییرات این است که طی دو ماه این شاخص که شامل تمامی شرکتهای بزرگ پذیرفته شده در بورس نیویورک است معادل ۲۲ درصد افت کرده است و سپس طی ۷ ماه مجددا با رشد حدود ۴۰ درصدی به تقریبا همان سطوح ابتدای سال میلادی برگشته است. اکنون با انتشار اخبار واکسن کرونا، پایان یافتن انتخابات آمریکا، کارشناسان معتقدند که این دسته از ریسکهای سیستماتیک کاهش مییابد و احتمالا از این پس میزان تغییرات قیمتها در کل دنیا کاهش پیدا کند.
ضریب بتا در بورس؛ از معرفی تا نحوه محاسبه
یکی از مفاهیم بسیار مهم در تصمیم گیری سرمایه گذاری ریسک و بازده، ضریب بتا Beta coefficient است. هر سهمی اگر در فاصله خاص از زمان، خریداری، نگهداری و فروخته شود، بازدهی خاصی نصیب سرمایه گذار خواهد کرد؛ این بازدهی شامل تغییر قیمت و منابع حاصل از مالکیت می باشد. اندازه گیری میزان ریسک، در تصمیم گیری های مالی، هیشه مفید و پرکاربرد بوده است؛ اما ارتباط میزان ریسک با ضریب بتا چیست و نحوه محاسبه آن به چه صورت می باشد؟ در ادامه با ما همراه باشید تا با مفهوم ضریب بتا، آشنا شویم.
اندازه گیری ریسک اوراق بهادار
در اوایل سال 1900، تحلیل گران برای ارزیابی یا تعیین ریسک اوراق بهادار، ترازنامه را مد نظر قرار می دادند. به این صورت که هرچقدر میزان بدهی یا وام های یک شرکت بیشتر باشد، ریسک سهام شرکت نیز بیشتر خواهد شد.بعدها در سال 1962 میزان ریسک بر اساس حاشیه ایمنی تعریف می شد که با تفاوت قیمت بازار و ارزش واقعی اوراق بهادار تعیین می شد.
امروزه اکثر پژوهشگران، ریسک سرمایه گذاری را با انحراف معیار نرخ بازده مرتبط میدانند؛ به این صورت که هرچه بازدهی سرمایه گذاری تغییرات بیشتری داشته باشد، سرمایه گذاری ریسک بیشتری خواهد داشت. قبل از اینکه به ادامه مطلب بپردازیم لازم می دانیم شما را با انواع ریسک آشنا سازیم.
انواع ریسک
به طور کلی منابع ریسک که باعث تغییر یا پراکندگی در بازده می شود، به دو دسته کلی تقسیم می شود:
ریسک غیر سیستماتیک (قابل اجتناب)
به قسمتی از ریسک مجموعه سهم گفته می شود که می توان آن را از طریق تنوع بخشی، کاهش داد. در واقع این ریسک، نشان دهنده کل ریسک مجموعه سهام، مختص به یک شرکت یا صنعت خاص، می باشد. برخی از عوامل ایجاد کننده این ریسک، کالا ها و خدمات تولیدی شرکت یا صنعت، نوع مدیریت، اقدامات رقیبانو ساختار هزینه های شرکت می باشد. از همین رو این نوع ریسک قابل کنترل می باشد.
ریسک سیستماتیک (غیر قابل اجتناب)
ریسک سیستماتیک، به آن بخش از ریسک گفته می شود که از طریق تنوع بخشی، کاهش پیدا نمی کند. عواملی مانند تحولات سیاسی و اقتصادی، چرخه های تجاری، تورم و بیکاری، به وجود آورنده ریسک غیر سیستماتیک می باشد که غیر قابل کنترل می باشد. زمانی که سرمایه گذاری قصد خرید سهم یا اوراق قرضه را دارد، می تواند از انحراف معیار بازده سال های گذشته به عنوان معیار ریسک استفاده کند.
معیار مناسب برای ریسک یک دارایی منفرد، سنجش حرکت هم زمان آن با پرتقوی بازار می باشد. این حرکت با کوواریانس دارایی منفرد بیان شده و قابل استناد به نوسان پذیری پرتفوی کل بازار می باشد. علاوه بر این هر دارایی منفرد، واریانسی دارد که به پرتفوی بازار غیر مرتبط است(واریانس غیر سیستماتیک) که به جنبه های منحصر به فرد دارایی برمی گردد. واریانس غیرسیستماتیک معمولاً کماهمیت می باشد.
بنابراین صرف ریسک برای یک دارایی منفرد، تابعی از ریسک سیستماتیک دارایی با پرتقوى کل بازار دارایی های پر ریسک است، به معیار ریسک سیستماتیک بتا (β) می گویند. ضریب بتا (Beta coefficient) به طور مقدماتی توسط شارپ به عنوان انحراف دوره در تابع رگرسیون خطی ساده جایی که نرخ بازده در شاخص بازار متغیر مستقل بوده و نرخ بازده اوراق بهادار متغیر وابسته است، تعریف می شود. زمانی که انتظار رشد شاخص سهام بازار وجود داشته باشد سرمایهگذاران سهم هایی با بتای بالاتر را انتخاب کرده و در شرایط کاهش شاخص بازار به انتخاب سهم هایی با ضریب پایین تر دست می زنند.
بنابراین بتا، معیار اندازه گیری ریسک سیستماتیک یک اوراق بهادار می باشد که به عنوان قسمتی از ریسک کلی، نمی توان آن را از طریق ایجاد تنوع کاهش داد یا از بین برد. این ضریب معیار نسبی ریسک یک سهم با توجه به پرتفوی بازار تمامی سهم ها است. برای محاسبه ضریب بتا (β) از شاخص قیمت بورس سهام استفاده می کنند. ضریب بتا برای یک سهم بخصوص، به این صورت تعیین می شود که ریسک سیستماتیک آن سهم را با ریسک سیستماتیک متعلق به شاخص بورس سهام مقایسه می کنند.
به طور کلی مقدار همسویی بازده یک سهم نسبت به بازار کل(شاخص کل) را با ضریب بتا می سنجند. بتای مثبت نشانه همسویی با بازار و بتای منفی نشانه واگرایی با بازار و بتای صفر، نشانه عملکرد خنثی سهم، نسبت به بازار شاخص می باشد. در بتا عدد یک را به عنوان مبنا قرار میدهیم. به عنوان مثال اگر بگوییم بتای سهمی نسبت به شاخص عدد ۱٫۵ است؛ یعنی اینکه هر مقداری که شاخص رشد یا نزول داشته باشد سهم مورد نظر ۵۰ درصد بیشتر رشد یا نزول دارد.
به عنوان مثال چنانچه شاخص ۱۰ درصد رشد نماید سهم مدنظر ۱۵ درصد رشد می کند. همچنین اگر بتای سهمی ۲ باشد یعنی به میزان دو برابری شاخص بازدهی دارد یا به عبارتی اگر شاخص ۲۰ درصد رشد نماید آن سهم ۴۰ درصد رشد دارد. (سهم دارای این ضریب حالتی تهاجمی دارد) در مورد سهام تدافعی نیز ضریب بتا کوچک تر از یک و مثبت میباشد. مثلاً اگر ضریب سهمی ۰٫۵ باشد یعنی اینکه اگر شاخص ۱۰ درصد رشد یا نزول داشته باشد آنگاه سهم ما به میزان ۵ درصد رشد یا نزول خواهد داشت؛ کم ریسک بوده و کند حرکت می کند.
در حالت خنثی نیز یعنی ضریب آن سهم برابر با صفر و اصلاً روند شاخص، هیچ دخالتی در روند آن سهم ندارد. چه شاخص مثبت باشد و چه منفی، آن سهم رفتار منحصر به فرد خود را دارد. اگر بتای سهمی منفی باشد یعنی دقیقاً رفتاری عکس با رفتار کلی شاخص و بازار دارد. درنتیجه دامنه نوسانات ضریب بتا میتواند +∞ تا -∞ تغییر نماید که علامت + به معنای تغییرات مستقیم و علامت – نیز به معنای نوسانات معکوس خواهد بود.
بازده بدون ریسک (Rf)
به حداقل بازدهی که سرمایه گذار بدون قبول هیچ ریسکی کسب نماید، بازده بدون ریسک گفته می شود. حال با توجه به اینکه خرید سهم برای سرمایه گذار دارای ریسک است لذا نرخ بازده مورد انتظار از سهم (Ri) به خاطر ریسک، نسبت به نرخ بازده بدون ریسک افزایش مییابد که به تفاوت آن دو صرف ریسک دارایی گفت می شود. با توجه به این توضیحات به تفاوت بازده مورد انتظار بازار (Rm) و نرخ بازده بدون ریسک (Rf)، صرف ریسک بازار گفته می گویند. لذا میتوان در تعریف ضریب بتا رابطه زیر را استخراج نمود:
فرمول ضریب بتا از دید آمار
کوواریانس بیانگر نحوه ارتباط دو دسته داده باهم است، در صورتی که داده ها دارای رابطه معکوس با یکدیگر باشند، مقدار کوواریانس آن ها منفی بوده، اگر دادهها از هم مستقل باشند مقدار آن صفر و اگر دارای ارتباط مستقیم باشند، کوواریانس مثبت می شود. بتای سهم به صورت کوواریانس بین بازدهی سهام و بازدهی بازار، تقسیم بر واریانس بازدهی بازار محاسبه می شود:
همواره بتای کل بازار برابر ۱ می باشد، چرا که کوواریانس کل بازار با خودش تقسیم بر واریانس بازار، برابر ۱ خواهد بود و در سایر اجزای بازار بزرگ یا کوچک شدن این ضریب نشان از نوسان پذیری مثبت و یا حتی معکوس سهم مدنظر، با بازار خواهد بود. به عبارت دیگر هرچه ضریب بتای یک سهم بزرگ تر باشد، حکایت از ریسک بیشتر در قیاس با بازار و بالطبع، انتظار بازده بیشتر از آن است.
انواع سهام
سهام تهاجمی
با توجه به مفهوم اصلی ضریب بتا در بورس، چنانچه بازده پرتفوی بازار یک درصد تغییر کند، می توان گفت، بازده سهم به چه میزان تغییر خواهد کرد. اگر بیشتر از یک باشد، ریسک سیستماتیک سهم بالاتر از بازار خواهد بود. بنابراین تغییرات بازدهی سهم، بیشتر از تغییرات بازده بازار و درنتیجه بازده مورد انتظار از سهم بیشتر از بازده مورد انتظار از بازار خواهد شد. به این نوع سهام، تهاجمی نام دارد و در زمان رونق بازار برای سرمایه گذاری مناسب هستند.
سهام تدافعی
اگر β برابر یک باشد، ریسک سیستماتیک سهم با ریسک سیستماتیک بازار برابر است. بنابراین تغییرات بازدهی سهم، با تغییرات بازدهی بازار برابر بوده و درنتیجه بازده مورد انتظار از سهم برابر بازه مورد انتظار از بازار می شود. حال اگر β کمتر از یک باشد، ریسک سیستماتیک سهم از ریسک سیستماتیک بازار کمتر خواهد شد. بنابراین تغییرات بازدهی سهم کمتر از تغییرات بازدهی بازار و درنتیجه بازده مورد انتظار از سهم کمتر از بازده مورد انتظار از بازار خواهد بود. این نوع سهام، به سهام تدافعی شهرت داشته و در زمان رکود بازار برای سرمایهگذاری خوب است.
نتیجه گیری
به زبان ساده و خودمانی در جواب به سوال ضریب بتا چیست، باید بگوییم، ضریب بتا در واقع تعیین کننده رفتار یک سهم در شرایط مختلف بازار می باشد. با محاسبه ضریب بتا در بورس، درمی یابیم که سهم یا دارایی مدنظرمان، چقدر با شاخص ارتباط دارد؛ آیا مثبت بودن شاخص سهم را مثبت خواهد کرد؟ امیدواریم این مقاله ابهامات و سوالات ذهن شما را برطرف کرده باشد. ممنون که تا انتهای این مقاله با ما همراه بودید.
آشنایی با ضریب بتا در بازار بورس و چگونگی محاسبه و تفسیر آن
ضریب بتا در بورس مفهومی است که به ریسک و بازده ربط دارد. ریسک و بازده هم مفهومی است که اگر سرمایهگذار درک درستی از آن نداشته باشد، احتمال موفقیتش در فرایند سرمایهگذاری پایین میآید. بهطور کلی میتوان گفت میزان ریسکی که در سرمایهگذاری متحمل میشویم باید با مقدار بازدهی مورد انتظارمان رابطه مستقیم داشته باشد. به این معنا که اگر در یک سرمایهگذاری با ریسک پایین انجام میدهیم، نباید بازدهی آنچنانی انتظار داشته باشیم. برعکس، اگر میخواهیم سراغ سرمایهگذاریهایی با ریسک بالاتر برویم، باید پتانسیل بازدهی بالاتری در این سرمایهگذاری ببینیم. ضریب بتا و محاسبه آن در واقع راهی است برای کمیت بخشیدن به رابطه ریسک و بازدهی مورد انتظار.
مهمترین کار سرمایهگذار این است که بین این ریسک و بازده تعادل ایجاد کند. اگر سرمایهگذار بیگدار به آب بزند و سهمی را با بالاترین ریسک خریداری کند، در حالی که بازدهی مورد انتظار آن سهم پایین باشد، نباید انتظار داشته باشد که در سرمایهگذاری به موفقیت برسد. مثلا اگر سراغ سهام شرکتی برود که در پنج فصل مالی اخیرش زیانده بوده و انتظاری هم نیست که به این زودیها به سوددهی برسد و سهام این شرکت را با قیمتی بالا بخرد، ریسک بسیار بالایی متحمل شده است، در حالی که بازدهی مورد انتظار این سرمایهگذاری هم بسیار پایین است.
به این ترتیب برای اینکه با ضریب بتا آشنا شویم، اول از همه باید با ریسک و انواع آن آشنایی پیدا کنیم. روی هم رفته ریسکهای بازار سرمایه را به دو دسته تقسیم میکنند؛ ریسکهای سیستماتیک و ریسکهای غیرسیستماتیک.
ریسکهای غیر سیستماتیک
ریسکهای غیر سیستماتیک به ریسکهایی گفته میشود که متوجه یک شرکت یا صنعت خاص باشند. این نوع ریسکها در واقع ریسکهای درونی خود شرکت هستند و ربطی به اقتصاد کلان یا اوضاع سیاسی کشور ندارند. برای نمونه اگر در شرکتی حادثهای مانند آتشسوزی رخ بدهد و خط تولید شرکت آسیب ببیند، این ریسک فقط متوجه همان شرکت است و روی سود و زیان همان شرکت تاثیر خواهد گذاشت.
واضح است که میشود از ریسکهای غیر سیستماتیک اجتناب کرد. یکی از روشهای کاهش ریسک غیر سیستماتیک این است که به جای خریدن سهام یک شرکت، سبدی از سهام تشکیل بدهیم. در این حالت هر اتفاقی که برای یکی از سهاممان بیفتد، روی بقیه تاثیری نخواهد گذاشت. روش دیگر این است که اگر میخواهیم تعداد سهام موجود در سبدمان کم باشد، اطلاعاتمان را از اوضاع درونی شرکتها تا میتوانیم بالا ببریم و به دقت در جریان انواع ریسکهای درونی شرکتها قرار بگیریم و سراغ شرکتهایی برویم که ریسک هرچه کمتری دارند.
نکته: مواردی از قبیل تغییر تعرفه واردات خودرو، تغییرات نرخ خوراک پتروشیمیها، تغییرات نرخ سود شرکتهای سیمانی، تغییر نرخ بهره مالکانه شرکتهای معدنی و سنگآهنی، تغییرات قیمت سنگ آهن نسبت به شمش و نوسانهای قیمت جهانی مس و فولاد و روی نمونههایی از ریسک غیر سیستماتیک هستند که هر کدام روی یک شرکت یا صنعت خاص تاثیر میگذارند.
ریسک سیستماتیک
همانطور که میشود حدس زد، ریسک سیستماتیک ریسکی است که کل بازار (به عبارتی کل سیستم) را تهدید میکند. ریسک سیستماتیک حذفشدنی نیست؛ زیرا این نوع ریسک همه بازار و تمام سهام موجود در آن را تهدید میکند، نه فقط یک یا چند سهم خاص را. نکته دیگر این است که ریسک سیستماتیک در بسیاری از موارد پیشبینیپذیر هم نیست.
به این ترتیب نمیشود ریسک سیستماتیک را با متنوعسازی سبد سهام حذف کرد. در واقع برای کاهش ریسک سیستماتیک باید به بیرون از سیستم (بازار) برویم و برای پوشش این نوع ریسک، در جایی بیرون از بازار سرمایهگذاری کنیم. سرمایهگذاری در اوراق مشارکت، سرمایهگذاری در طلا و سرمایهگذاری در املاک انواعی از سرمایهگذاری هستند که میتوان برای پوشش ریسک سیستماتیک بازار سرمایه از آنها استفاده کرد.
نکته: مواردی از قبیل جنگ، تحریمهای سیاسی و اقتصادی، افزایش نرخ بهره و تورم از ریسکهای سیستماتیک هستند که اقتصاد کلان و بازار سرمایه را تهدید میکنند.
ضریب بتا در بورس چه کاربردی دارد؟
ضریب بتا بهطور کلی کمیتی است که ریسک و بازدهی یک سهم یا سبدی از چند سهم را نسبت به کلیت بازار سرمایه مشخص میکند. تعریف دیگر ضریب بتا این است که این ضریب مشخص میکند سرمایهگذار نسبت به کل بازار سرمایه چه میزان ریسک متحمل شده است.
اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم، ضریب بتا (β) کمیتی است که براساس دادههای تاریخی ارزش داراییها به دست میآید و مشخص میکند سرمایهگذار با تصاحب آن مجموعه از داراییها نسبت به شاخص معیار (معمولا شاخص کل بازار)، متحمل چه مقدار ریسکی خواهد شد.
محاسبه گامبهگام ضریب بتا در بورس
برای محاسبه ضریب بتا به سه عامل نیاز داریم؛ بازدهی بدون ریسک، بازده بازار و بازدهی مورد انتظار دارایی مورد نظر. فرمول محاسبه بتا هم به این شکل است:
مقدار بتا = (بازدهی بدون ریسک – بازده بازار)/(بازده بدون ریسک – بازدهی مورد انتظار دارایی).
برای محاسبه بتا هم باید مراحل زیر را طی کنیم.
- بازدهی بدون ریسک (نرخ سود سپرده بانکی) را از بازدهی مورد انتظار دارایی کم میکنیم،
- بازدهی بدون ریسک (نرخ سود سپرده بانکی) را از بازده کل بازار کم میکنیم،
- مقدار به دست آمده در مرحله اول را بر مقدار به دست آمده در مرحله دوم تقسیم میکنیم.
برای مثال میخواهیم ضریب بتا را برای سهم الف حساب کنیم. بازدهی بدون ریسک یا همان سود سپرده بانکی را ۲۰ درصد در نظر میگیریم. همچنین فرض میکنیم سهم الف را تحلیل کردهایم و انتظار داریم تا سال آینده بازدهی این سهم ۶۰ درصد باشد. بازدهی سالانه شاخص کل بورس را هم ۴۰ درصد محاسبه کردهایم. در این صورت ضریب بتا برای سهم الف با محاسبه زیر به دست میآید:
تفسیر ضریب بتا در بورس
در مثال قبل مقدار ضریب بتا برای سهم الف را محاسبه کردیم و به عدد ۲ رسیدیم. اما این عدد چه معنایی دارد و وقتی میگوییم بتای سهمی برابر با ۲ است منظورمان چیست؟
برای تفسیر ضریب بتا معمولا ۵ حالت در نظر میگیریم که در اینجا این حالتها را یک به یک بررسی میکنیم.
ضریب بتا مساوی با یک باشد
در حالتی که ضریب بتا سهمی برابر با یک باشد، نوسان قیمت آن با نوسان شاخص بورس هماهنگ است. یعنی اگر شاخص بورس یک درصد رشد کند، قیمت سهم ما هم یک درصد رشد خواهد کرد. همچنین اگر شاخص بورس یک درصد نزول کند، قیمت سهاممان هم یک درصد نزول خواهد کرد. بنابراین اگر بتای سهم برابر با یک باشد، نباید انتظار داشته باشیم که بازدهی آن بیشتر از بازدهی شاخص کل باشد یا اینکه در دورهای که شاخص نزولی است، قیمت این سهم رشد کند.
ضریب بتا بزرگتر از یک باشد
اگر ضریب بتا بزرگتر از یک باشد، به این معناست که نوسانهای سهم بیشتر از نوسانهای بازار و در جهت نوسانهای بازار خواهد بود. مثلا ممکن است بازار یک درصد رشد کند، اما رشد قیمت دارایی ما ۲ درصد باشد. برعکس، در حالت نزول شاخص کل هم افت قیمت این سهم بیشتر از شاخص کل خواهد بود. داراییهایی که بتای بزرگتر از یک دارند داراییهای پرریسک تلقی میشوند و برای دورههایی که شاخص کل صعودی است، میتوانند بازدهی بالاتری نسبت به شاخص برای سهامدارانشان ایجاد کنند. ریسک سیستماتیک سهمهایی که ضریب بتای بالای یک دارند به نسبت کلیت بازار بالاتر است.
ضریب بتا بین صفر و یک باشد
در این حالت نوسانهای سهم همجهت با نوسانهای بازار و شاخص کل و البته کمتر از نوسانهای آن است. مثلا اگر ضریب بتا سهم ما نیم باشد، در صورتی که شاخص کل یک درصد رشد کند، سهم ما نیم درصد رشد میکند. در هنگام نزول بازار هم مقدار افت قیمت چنین سهمهایی کمتر از کلیت بازار خواهد بود. این داراییها داراییهای کمریسکی به حساب میآیند و اصطلاحا ریسک سیستماتیک آنها نسبت به کل بازار پایین است.
ضریب بتا بین صفر و منفی یک باشد
بهطور کلی وقتی ضریب بتای سهمی منفی باشد، نوسانهای این سهم در خلاف جهت نوسانهای بازار خواهد بود. یعنی در بازار صعودی، سهمهایی که بتای منفی دارند افت میکنند و در بازار نزولی معمولا این سهمها رشد قیمت را تجربه خواهند کرد.
در حالتی که ضریب بتا بین صفر و منفی یک باشد، جهت تغییرات قیمت سهم برعکس نوسانهای شاخص و مقدار آن کمتر از مقدار نوسان شاخص است. مثلا اگر ضریب بتای سهمی منفی نیم باشد، در صورتی که شاخص یک درصد رشد کند، قیمت سهممان نیم درصد افت خواهد کرد. برعکس اگر شاخص یک درصد افت کند، سهممان نیم درصد رشد قیمت خواهد داشت. ریسک سیستماتیک چنین سهمهایی پایین است و بیشتر برای دورههایی خوب است که شاخص کل نزولی است. به چنین سهمهایی سهمهای تدافعی نیز گفته میشود.
ضریب بتا کمتر از منفی یک باشد
در این حالت دوباره ریسک سیستماتیک افزایش مییابد و مقدار نوسانهای سهم بیشتر از مقدار نوسانهای شاخص خواهد بود، اما در جهت عکس. یعنی اگر بتای سهم منفی دو باشد، در صورت رشد یک درصدی شاخص، سهم ما دو درصد نزول قیمت خواهد داشت و اگر شاخص یک درصد افت کند، سهممان دو درصد افزایش قیمت را تجربه خواهد کرد.
رابطه ضریب بتا و ریسک سیستماتیک
اکنون با انواع ریسک (سیستماتیک و غیر سیستماتیک)، نحوه محاسبه ضریب بتا و تفسیر این ضریب در حالتهای مختلف آشنا شدهایم. اما ضریب بتا در واقع ابزاری است برای مقایسه ریسک سیستماتیک یک یا چند سهم با ریسک سیستماتیک کل بازار. به این صورت که اگر ضریب بتا یک باشد، ریسک سیستماتیک سهم با ریسک سیستماتیک بازار برابر است. حالا هرچه ضریب بتا از این عدد بزرگتر باشد، ریسک سیستماتیک سهممان نسبت به ریسک سیستماتیک بازار بالاتر خواهد و هرچه ضریب بتا کمتر از یک باشد، ریسک سیستماتیک آن کمتر از ریسک سیستماتیک بازار خواهد بود.
انواع ضریب بتا و تاثیر آنها بر صندوق سرمایهگذاری
صندوقهای سرمایهگذاری عملا چیزی نیستند جز مجموعه یا سبدی از داراییهای مختلف که طبق امیدنامهای که دارند، از سپرده بانکی، اوراق با درآمد ثابت و سهام تشکیل شده است. همانطور که گفتیم ضریب بتا را میشود به راحتی برای یک سهم حساب کرد. ضریب بتا را میشود برای چند سهم هم حساب کرد و روش آن این است که میانگین وزنی ضریب بتای سهام موجود در سبد را محاسبه کنیم.
ضریب بتای صندوقها هم در واقع همین است. یعنی با محاسبه میانگین وزنی ضریب بتای داراییهای موجود در یک صندوق سرمایهگذاری میشود بتای آن صندوق را حساب کرد. تفسیر ضریب بتا برای صندوقهای سرمایهگذاری هم مانند تفسیر ضریب بتا در حالت کلی است که بالاتر به این موضوع پرداختیم. پس میتوانیم به طور کلی نکته زیر را داشته باشیم.
نکته: اگر ضریب بتای صندوق بالاتر از یک باشد، بازدهی آن در شرایط صعود بازار بیشتر از بازدهی کل بازار خواهد بود. اما در شرایطی که بازار نزولی است، مقدار افت صندوق هم بیشتر از بازار خواهد بود. پس اگر با انتخاب صندوقی با بتای بالا به سود بالاتر از سود کل بازار رسیدیم، باید توجه کنیم که این سود ناشی از ریسک بالاتری است که متحمل شدهایم.
ضریب آلفا در صندوقهای سرمایهگذاری
معمولا برای مقایسه صندوقها در کنار ضریب بتا از ضریب دیگری به نام ضریب آلفا هم استفاده میشود. ضریب آلفا را بازده فعال صندوق هم مینامند و در واقع این ضریب مشخص میکند که بازدهی صندوق چقدر از بازدهی کل بازار بالاتر بوده است.
مثلا اگر ضریب آلفا برابر با دو باشد، این صندوق دو درصد بیشتر از بازار بازدهی داشته است و اگر ضریب آلفای این صندوق منفی یک باشد، یعنی بازدهی کل آن یک درصد کمتر از بازدهی کل بازار بوده است. ضریب آلفای صفر هم به این معناست که بازدهی صندوق تفاوتی با بازدهی کل بازار نداشته است. به طور کلی هرچه ضریب آلفا بیشتر باشد، نشاندهنده این است که صندوق عملکرد بهتری داشته است.
جمعبندی
مهمترین کاربرد ضریب بتا سنجش ریسک سیستماتیک یک دارایی یا مجموعهای از داراییها نسبت به ریسک سیستماتیک بازار است. با محاسبه این ضریب و دقت به آن میتوانیم ریسک سیستماتیک سبدمان را کنترل کنیم تا در شرایط صعودی بیشترین بهره را ببریم و در دورههای نزولی دچار کمترین آسیب شویم.
دیدگاه شما