۱. بیمه کردن سهام حاضر در پورتفوی اشخاص حقیقی تا سقف ۱۰۰ میلیون تومان برای هر نفر (که حدود ۹۶ درصد از تعداد کدهای حقیقی فعال حاضر در بازار را تشکیل میدهند) از طریق انتشار عمومی اوراق تبعی و خرید توسط سرمایه گذاران صورت میگیرد.
دولت در بسته حمایتی از بورس پای بیمه را وسط کشید / آیا بیمه سهام امکانپذیر است؟
بلوکهای قرمز بازار بورس تمامی ندارند. روزها و هفتهها میگذرند و دریغ از معدود بلوکهای سبزرنگی که در گوشه و کنار رنگ امیدی به کاخ معاملات بورس تهران بتابانند. معاملات بورس کشور که مدتی است حال و احوال نزاری را تجربه میکند، هفته گذشته با افت شدید شاخص روبهرو شد؛ طوری که وزیر اقتصاد برای بررسی راهکارهای کوتاهمدت حمایت از بازار سرمایه برای اقدام فوری در سازمان بورس کشور دستور تشکیل جلسه فوقالعاده داد. جلسات پیدرپی وزیر اقتصاد و مشاوران و کارشناسان بورس در نهایت امروز به ارائه بسته حمایتی جامع از بازار سرمایه انجامید؛ ۱۰ فرمان اصلی که قرار است در مدت زمانی کوتاه نفس تازهای باشد برای عوضشدن هوای تالار بورس و بهانهای برای جذب سرمایههایی که تضمین رنگ سبز بلوکها باشند.
بسته حمایتی دولت از بازار سرمایه که امروز منتشر شد، شامل ۱۰ بند مختلف است که بند اول آن با عنوان بیمهکردن سهام، نظر مخاطب معامله به عنوان منبع اصلی درآمد را به خود جلب میکند.
«بیمه کردن سهام حاضر در پورتفوی اشخاص حقیقی تا سقف ۱۰۰میلیون تومان برای هر نفر – که حدود ۹۶درصد از تعداد کدهای حقیقی فعال حاضر در بازار را تشکیل میدهند – از طریق انتشار عمومی اوراق تبعی و خرید توسط سرمایهگذاران صورت میگیرد. سررسید اعمال این اوراق یکساله بوده و مبلغ تعهد خرید ۲۰درصد بالاتر از ارزش ترکیب سبد افراد در آخرین روز معاملاتی چهارشنبه، ۴ آبان ۱۴۰۱ است و بر اساس ترتیباتی که سازمان بورس اعلام میکند اعمال و اجرایی خواهد شد.»
آنچه در این بند از بسته حمایتی دولت از بازار سرمایه بهعنوان «بیمه سهام» یاد شده، رویکرد تازهای نیست. در واقع آنچه دولت برای حمایت از بازار بورس بهعنوان تضمین سرمایه مردم به کار گرفته، همان اوراق اختیار تبعی است که مدتهاست در اکثر نقاط دنیا با اندکی تفاوت با عنوان اوراق اختیار خرید یا فروش به کار گرفته میشوند. هدف اصلی از ارائه اوراق، کاهش ریسک سرمایهگذاری در بازار بورس و حفظ منافع سهامداران است. این اوراق از سوی شرکت عرضهکننده سهام به فروش میرسد و بر اساس آن شرکت متعهد میشود تعداد مشخصی از سهام شرکت را به قیمت مشخص و در تاریخ معین از دارنده اوراق فروش خریداری کند.
به عقیده کارشناسان، اوراق اختیار فروش تبعی میتواند بهانهای باشد برای تضمین سرمایه سرمایهگذاران و به نوعی ضامن و بیمهای برای از دست نرفتن اصل سرمایه با تضمین میزان خاصی از سود مشخص؛ چرا که در بازار بورس ایران سهامداران با وجود نوسانهای شدید و حبابهایی که هرازگاهی بازار بورس را در برمیگیرد تمایلی به خرید ندارند و در این شرایط شرکتها میتوانند با اوراق فروش اختیاری این تضمین را به خریدار بدهند که در بازه زمانی مشخصی سهام خود را به قیمتی که از قبل تعیینشده به شرکت بفروشد؛ رویکردی که در ایران بهعنوان بیمهکردن سهام شناخته میشود. با اینکه شاید اوراق فروش اختیاری از جهاتی کارکرد بیمه را برای سهامداران داشته باشد، ولی از جهاتی نیز تفاوتهای بسیاری با رویکرد بیمهگری در کشور دارد.
شباهتها و تفاوتهای قرارداد بیمه و قرارداد اوراق اختیار
قرارداد بیمه با قرارداد اوراق اختیار تبعی اشتراکهای بسیاری دارد. حضور بیمهگر و بیمهگزار و حق بیمه در قرارداد با فروشنده اوراق اختیار و خریدار اختیار معامله و حق شرط در اوراق برابری میکند. از سوی دیگر در قرارداد بیمه، ریسک در قبال پرداخت حق بیمه از بیمهگزار به بیمهگر منتقل میشود. در قرارداد اختیار معامله نیز ریسک در قبال پرداخت حق شرط از خریدار اختیار معامله به فروشنده آن منتقل میشود.
در قرارداد بیمه، در صورت واردآمدن خسارت به بیمهگزار ، بیمهگر ضرر را جبران خواهد کرد. در قرارداد اختیار معامله نیز در صورت تغییرات ناگهانی قیمتها، فروشنده اختیار معامله ضرر را جبران میکند.
در قرارداد بیمه، در صورت مصونماندن بیمهگزار از خسارت در پایان دوره بیمهگر هیچ تعهدی ندارد و حق بیمه بهعنوان حقالزحمه شرکت بیمهگر تلقی میشود. در قرارداد اختیار معامله هم در صورت نبود تغییرات ناگهانی و نامطلوب قیمتها در پایان دوره فروشنده اختیار معامله هیچ تعهدی ندارد و حق شرط بهعنوان حقالزحمه شرکت فروشنده اختیار معامله تلقی میشود.
اما این دو رویکرد در مواردی نیز با هم اختلافهایی دارند که باید به آنها نیز توجه داشت.
اولین مورد این که بیمه و موضوع آن درباره داراییهای واقعی است، ولی اوراق اختیار فروش تبعی در رابطه با داراییهای مالی هستند که در شکل رویکردهای امروزی بیمهگری، مرسوم نیستند. هرچند امروز بیمههایی برای داراییهای غیرواقعی مانند بیمه زیان پولی و… در دنیا وجود دارند، ولی بهعنوان رویکرد مرسوم در گستره دنیا بهخصوص در کشور ما تعریف نشده است. منظور از بیمه زیان پولی پوششی است که موضوع آن تأمین بیمهای برای جبران زیانهای پولی غیرمادی بیمهگزار، مانند از دست دادن درآمد، سود، اجارهبها یا کاهش ارزش به شکل پول است.
از سوی دیگر در قرارداد بیمه قصد خریدوفروش وجود ندارد؛ یعنی در صورت وقوع خسارت به بیمهگزار بیعی واقع نمیشود و خسارت بهصورت نقدی پرداخت میشود. این در حالی است که در قرارداد اوراق اختیار فروش جبران خسارت بهصورت یک قرارداد بیع است.
آیا بیمه سهام بورس شدنی است؟
از آنجا که همه ریسکها قابل بیمهشدن نیستند، برای امکان بیمهشدن سهام بورس باید ابتدا سراغ ریسکهای موجود رفت و ماهیت آنها را بررسی کرد. یک ریسک در صورتی امکان بیمهشدن دارد که در وهله نخست تناوب داشته باشد. به این معنا که احتمال وقوع آن همواره وجود داشته باشد و اتفاقی نادر و غیرممکن به شمار نرود. از سوی دیگر ریسکهای بیمه باید مشابه باشند تا بتوان با استناد به موارد همگن، تناوب وقوع و اطلاعات آماری را تخمین زد. تعدد ریسکها نیز از موارد دیگر قابلیت بیمهشدن آنهاست. باید تعداد قابل توجهی از بیمهگزاران در معرض یک خسارت مشابه باشند. در واقع در اینجا تعدد بیمهگزاران است که اهمیت پیدا میکند. اتفاقیبودن ریسک نیز از دیگر فاکتورها و ملاکهای بیمهپذیری آن است.
با این اوصاف آنچه از برآیند موضوع برمیآید، این که میتوان با سازوکاری مشخص در آینده به بیمه سهام نیز امید داشت، موضوعی که با مشارکت بیشتر شرکتهای بیمه میتواند اسبابی باشد برای تضمین حضور بااطمینان سرمایههای کلان و امید به سبزشدن بلوکهایی که این روزها قرمزی آنها از بحرانی جدی خبر میدهد!
تماشا کنید: دلار چند نرخ است بالاخره؟ / از دلار فردایی تا سبزه و هرات؛ ماجرا چیست؟
احتمالا کسانی که نرخ ارز در ایران را دنبال میکنند با عبارتهایی از قبیل نرخ نیما یا دلار توافقی و یا حتی نرخ دلار متشکل برخوردهاند و نمیدانند که اساس این نرخها چیستند و چگونه در بازار تعیین میشوند. یعنی فرق دلار متشکل و نرخ نیما چیست؟ همچنین تفاوت بین نرخ نیما و سنا یا همان ETS چگونه محاسبه میشود؟
سرویس اقتصادی «انتخاب»: احتمالا کسانی که نرخ معامله به عنوان منبع اصلی درآمد ارز در ایران را دنبال میکنند با عبارتهایی از قبیل نرخ نیما یا دلار توافقی و یا حتی نرخ دلار متشکل برخوردهاند و نمیدانند که اساس این نرخها چیستند و چگونه در بازار تعیین میشوند. یعنی فرق دلار متشکل و نرخ نیما چیست؟ همچنین تفاوت بین نرخ نیما و سنا یا همان ETS چگونه محاسبه میشود؟
همچنین عبارتهای دیگری نظیر نرخ دلار هرات و سلیمانیه نیز به گوش بسیاری از مخاطبان نرخ ارز و تاثیر آن بر نرخ دلار در بازار داخل ایران خورده، اما ندانند که اساسا نرخ دلار هرات چه ربطی به نرخ دلار در ایران دارد. هرات در کشور افغانستان واقع شده و سلیمانیه نیز در اقلیم کردستان عراق است و در ظاهر به نظر میرسد هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند. هدف از این گزارش بررسی تمامی این فاکتورها و تعریف و حل و فصل ابهامات آن به صورت ساده است.
انواع نرخ دلار
از بین تمامی ارزها فقط دلار است که چنین وضعیت عجیبی دارد و این وضعیت در ارزهای دیگر از جمله یورو و پوند مشاهده نمیشود. در واقع با توجه به اینکه دلار ارز مسلط در معاملات بینالمللی به شمار میرود به همین دلیل وضعیت آن در کشور از چندین فاکتور تاثیر میگیرد و در طول سالیان اخیر شاهد ارائه نرخهای مختلفی از سوی دولت بودهایم. در معامله به عنوان منبع اصلی درآمد واقع هدف از این نرخها به تعبیری مدیریت نرخ دلار در بازار آزاد است و بانک مرکزی که مهمترین مداخلهگر در بازار ارز است با ایجاد این نرخها در طول سالیان گذشته قصد داشته تا نرخ دلار در بازار آزاد را مدیریت کند. همچنین این شرایط معمولا در کشورهایی وجود دارد که نرخ ارز به صورت دستوری تعیین میشود. اما اکنون در اقتصاد ایران چند نرخ ارز داریم؟ نرخهای ارز در ایران بسیار زیاد هستند و دولت در موقعیتهای مختلفی از این نرخها استفاده میکند، اما مهمترین آنها به شرح زیر هستند:
نرخ دلار آزاد
نرخ دلار آزاد در واقع نرخی است که در بازار شناور است و به دست مردم میرسد. این نرخ در واقع به صورت غیررسمی و غیردولتی در کف خیابان تعیین میشود و هدف دولت از ایجاد نرخهای دیگر این است که بتواند این نرخ را مدیریت کند. دسترسی به این دلار برای همگان امکانپذیر است و هیچ محدودیتی در خرید و فروش آن وجود ندارد و البته به همین دلیل این نرخ اصلیترین شاخص به شمار میآید. مجموعهای از عوامل از جمله تجارت خارجی، شرایط اقتصادی کشور، میزان فروش نفت و درآمدهای ارزی بر این نرخ تاثیرگذار هستند؛ بنابراین منظور از نرخ دلار آزاد همان نرخی است که بدون محدودیت حجم خرید و فروش میشود و به صورت نقدی است و خریداران و فروشندگان مستقیما با یکدیگر رودرو میشوند.
نرخ دلار نیما
نرخ ارز نیمایی برای کنترل قیمت کالاهای وارداتی و به منظور مدیریت نرخ آزاد توسط بانک مرکزی ایجاد شده است. این نرخ معمولا پایینتر از نرخ آزاد است. این ارز برای همگان قابل دسترس نیست و فقط واردکنندگان مجاز کالاهای مصرفی یا کالاهای اساسی میتوانند این ارز را از طریق سامانه نیما خریداری کنند. محل تامین این ارز نیز صادرکنندگان هستند. واردکنندگانی که قصد دارند این ارز را دریافت کنند باید مراحل قانونی بانک مرکزی را طی کنند به همین دلیل برای مصارف شخصی نمیتوان این ارز را تهیه کرد.
صادرکنندگان مکلف هستند که با ضوابطی ویژه ارز حاصل از صادرات خود را به نرخ نیما از طریق یک کارگزاری یا همان صرافی مورد اعتماد بانک مرکزی به واردکنندگان اختصاص دهند و واردکنندگان میتوانند این ارز را دریافت کنند. به این ترتیب یک واسطه بین خریداران و فروشندگان تحت عنوان کارگزار وجود دارد. تفاوت اصلی این نرخ با نرخ آزاد این است که بانک مرکزی روی آن کنترل دارد و اجازه افزایش یا کاهش بیش از حد آن را نمیدهد تا واردات کالاها با نرخ مناسبی انجام شود.
گاهی اوقات فاصله بین نرخ نیما و آزاد زیاد میشود و به این ترتیب صادرکنندگان تمایلی ندارند که ارز خود را با این نرخ عرضه کنند چرا که احساس میکنند به دلیل نرخ آزاد بالاتر آنها دچار زیان میشوند. اما نکته اینجاست که بانک مرکزی تلاش کرده روی دریافت ارز حاصل از صادرات نظارت دقیقی داشته باشد و عدم عرضه ارز صادرکنندگان یک تخلف محسوب میشود و به همین دلیل صادرکنندگان همیشه دنبال راههایی هستند که بتوانند این نرخ را دور بزنند.
نرخ دلار سنا یا همان ETS
نرخ دلار سنا در واقع مخفف عبارت «سامانه نظارت ارزی» است. این نرخ در واقع یک سایت است که میانگین قیمت خرید و فروش دلار در صرافیهای مجاز را نشان میدهد. با توجه به اینکه مبادلات ارزی در ایران از طریق صرافیها یا در قالب نرخ آزاد است یا نیما بنابراین معمولا نرخ سامانه سنا در محدودهای بین دلار نیما و دلار آزاد قرار میگیرد. به همین دلیل نرخ دلار سامانه سنا به نرخ بازار آزاد نزدیکتر است. این سامانه آنلاین است و توسط خود بانک مرکزی ایجاد شده است. کسانی که قصد دارند نرخ دلار سنا را ببینند میتوانند به وبسایت www.sanarate.ir مراجعه کنند و نرخ روز میانگین قیمت خرید و فروش دلار در صرافیها را مشاهده کنند. همچنین نرخ سنا برای ارز یورو نیز موجود است.
با توجه به اینکه دلار سامانه سنا صرفا یک قیمت میانگین است بنابراین ارزی برای تخصیص با نرخ سنا وجود ندارد. بلکه خود این نرخ بر اساس نرخ فروش صرافیها به مردم تعیین میشود. گاهی اوقات به نرخ سنا «میانگین موزون نرخ بازار ارز» نیز گفته میشود.
دلار توافقی
اواخر خردادماه بانک مرکزی برای ساماندهی بازار ارز در تعامل با صرافیها و صادرکنندگان به این جمعبندی رسید که بازار توافقی عرضه و تقاضای دلار را راهاندازی کند. بانک مرکزی به صرافیها اجازه داد ارز اسکناس صادرکنندگان را با نرخی توافقی از آنها خریداری کنند و سپس به مردم بفروشند. بانک مرکزی بار دیگر فروش ارز با کارت ملی را برای کاهش از التهابات بازار مجاز کرد. هر فرد با ارئه کارت ملی میتواند ۲۰۰۰ دلار ارز با نرخ توافقی از صرافی خریداری کند. مزیت این ارز این است که از بازار آزاد ارزانتر است. در واقع صرافیها این ارز را با مذاکره از صادرکنندگان میخرند و با توجه به اینکه نرخ آن از نیمایی بالاتر است صادرکنندگان نیز رغبت بیشتری برای فروش دارند. به همین دلیل است که خرید دلار با کارت ملی ممکن است در صرافیهای مختلف متفاوت باشد. همچنین اختلاف قیمت ارز توافقی با بازار آزاد باعث شده که افراد با کارت ملی ۲۰۰۰ دلار خریداری کنند و ان را در بازار آزاد بفروشند و حداقل ۲ میلیون تومان سود کنند. این سیاست دولت منجر به ایجاد رانت در بازار ارز شده است.
نرخ دلار بازار متشکل ارزی
بازار متشکل ارزی در سال ۱۳۹۸ توسط عبدالناصر همتی راهاندازی شد که تحت عنوان «بورس ارزی» نیز شناخته میشود. هدف از راهاندازی این بازار ایجاد نظم و شفافیت در معاملات و انتقال قیمتگذاری ارز از بازارهای همسایه به داخل کشور بود. این بازار فقط ویژه خود بانک مرکزی، صرافیها و بانکهاست و اینها هستند که با یکدیگر در حجمهای بالا ارز معامله میکنند. این بازار مختص بازیگران بزرگ ارز است و خود بانک مرکزی کنترل شدیدی روی آن به لحاظ شفافیت دارد و خود نیز در این بازار خرید و فروش میکند. صرافیهایی که قصد عضویت در این بازار دارند باید ضوابط ویژه بانک مرکزی از جمله افتتاح حساب ریالی و ارزی را رعایت کنند.
معاملات در این بازار دقیقا مانند بازار بورس است و نرخها روی تابلو بر اساس عرضه و تقاضا تعیین میشود. مثلا یک صرافی مقداری ارز را برای فروش میگذارد و خریداران در صورت تمایل میتوانند درخواست خرید کنند. دامنه نوسان این بازار نیز ۵ درصد نسبت به روز قبل است و گاها توسط هیئت مدیره به دلیل شرایط مشخص تا ۲۰ درصد نیز قابلیت تغییر دارد. بازار متشکل ارزی ایران در واقع یک شرکت است که پنج سهامدار دارد و هر کدام سهم ۲۰ درصدی دارند. این سهامداران عبارتند از: شرکت فرابورس ایران، شرکت ملی انفورماتیک، کانون صرافان ایران، کانون بانکهای خصوصی، شورای هماهنگی بانکهای دولتی.
نکته دیگر درباره بازار متشکل ارزی این است که هر صرافی که در این بازار ارز خریداری میکند باید ارز خود را یک درصد بالاتر از قیمت پایانی آن روز، در بازار خردهفروشی عرضه کند؛ بنابراین قیمت ارز کاملا به صورت دستوری تعیین میشود. یعنی صرافی ارز را در بازار متشکل میخرد و سپس یک درصد بالاتر در بازار میفروشد. در حال حاضر حدود ۴۵۰ صرافی یا بانک عضو بازار متشکل ارزی هستند و در آن معامله میکنند. مکانیسم معمولا به این صورت است بانک مرکزی و صرافیهای بزرگ ارز را عرضه میکنند و صرافیهای کوچکتر خرید میکنند و با یک درصد بالاتر در بازار میفروشند.
نرخ دلار فردایی
نوع دیگری از معاملات دلار وجود دارد که همانطور که از نامش پیداست بر اساس پیشبینی نرخ دلار فردا انجام میشود. یعنی دو طرف امروز روی یک نرخ برای قیمت فردا توافق میکنند و فردا معامله تسویه میشود. بازار دلار فردایی یک بازار غیررسمی است و مانند بازار نقدی خریدار و فروشنده دارد و به صورت غیررسمی بر آن نظارت میشود. در کشورهای دیگر بازاری تحت عنوان بازار آتی در قالب فارکس وجود دارد که البته نظارتهای دقیقی روی آن انجام میشود، اما با توجه به غیرقانونی بودن این معاملات در ایران بازار دلار فردایی جرم تلقی میشود. البته قبلا جرم نبود و حتی خود بانک مرکزی هم گاهی در این بازار مداخله میکرد.
در معاملات فردایی که گاهی معاملات «پشت خطی» نیز گفته میشود در واقع روی پیشبینی قیمت برای فردا شرطبندی میکنند و فردای آن روز بازنده این پیشبینی مابهالتفاوت قیمت اعلامی و قیمت واقعی را به برنده پیشبینی میپردازد. در واقع در این بازار معامله واقعی انجام نمیشود و صرفا کارکرد لفظی دارد، اما مابهالتفاوتها میبایست پرداخت شود. البته گاها برای معاملات در حجم بالا مثلا یک میلیون دلار چک نیز رد و بدل میشود. معاملات دلار فردایی بعد از معاملات نقدی آغاز میشود و معمولا از ساعت ۳ بعد از ظهر تا ۱۲ شب است. ساعت ۱۲ شب معاملات تسویه میشوند. یک روند نظارت غیررسمی نیز در این بازار وجود دارد که در صورت تخلف هر فرد در اجرای تعهداتش، توسط ناظرین غیررسمی از این بازار اخراج میشود.
دلار سبزه و افشار
منظور از دلار سبزه نرخ مبادله دلار در بازار سبزه میدان در نزدیکی بازار ۱۵ خرداد است و منظور از دلار افشار همان قیمت دلار در پاساژ افشار در چهارراه استانبول است. در این دو مرکز نرخ دلار به صورت آزاد معامله میشود و مراکز اصلی فعالیت دلالان هستند. هم معاملات نقدی و هم فردایی عمدتا در این دو مرکز انجام میشود. فروشندگان نیز خیابانی هستند و مجوز فعالیت ندارند. میدان فردوسی نیز از جمله مراکز خرید و فروش ارز آزاد است. دولت بعد از تحریمها این بازارها و خرید و فروش دلار در آنها را به شدت تحت کنترل درآورده است.
بازارهای منطقهای دلار و تاثیر آن در بازار داخل
قیمت دلار در بازارهای منطقهای به ویژه دبی، افغانستان و عراق و تاثیر آن در بازار داخل بعد از تحریم دلاری ایران آغاز شد. این سه کشور در واقع مهمترین کانالهای انتقال ارز به کشور بعد از تحریم بودند. یعنی بعد از تحریمها شرکتهای بزرگ همچنان میتوانستند با دور زدن تحریمها از این سه کشور دلار و یورو وارد کشور کنند، اما بعد از مقررات شدید کشور امارات دو کشور افغانستان و معامله به عنوان منبع اصلی درآمد عراق جایگزین دُبی و درهم امارات شدند. به قول معروف این سه کشور کانال نقل و انتقال دلار به ایران بودند. به همین دلیل در حال حاضر نرخ دلار در این کشورها روی بازار داخل تاثیرگذار است. در واقع این کشورها مهمترین کریدورهای تجاری ایران هستند.
زمانی که نرخ دلار در ایران به صورت دستوری تعیین میشد و قیمت آن پایینتر از کشورهای همسایه بود فروشندگان دلار ترجیح میدادند که دلارهای خود را در بازارهای هرات و سلیمانیه به فروش برسانند. به همین دلیل خروج ارز از کشور اتفاق میافتاد. برعکس در صورتی که دلار در بازار داخل ایران بیشتر از هرات و سلیمانیه باشد فروشندگان ارز ترجیح میدهند دلار خود را در بازار داخل بفروشند. تا قبل از آزادسازی دلار معمولا جریان سرمایه از ایران به افغانستان و عراق بود، اما بعد از آزادسازی این روند معکوس شده و اکنون ارز از آن کشورها به ایران سرازیر میشود.
حواله درهم امارات
پیش از این گفتیم که نرخ درهم بر بازار دلار در ایران تاثیرگذار است. نرخ حواله درهم هر روز به بازار داخلی اعلام میشود و همین امر باعث میشود که دلار ایران از آن تاثیر بگیرد. در واقع واردکنندگان کالا از بانکها یا صرافیهای داخلی میخواهند که مبلغ درهم را به حساب فروشندگان واریز کنند. بانکها یا صرافیهای داخلی نیز از طریق کارگزاران خود در دبی این کار را انجام میدهند که به حواله درهم معروف است. نه فقط بانکها که حتی صرافیها نیز اقدام به پرداخت حواله میکنند. یعنی پرداخت پول به بانک یا صرافی دیگری حواله میشود. در واقع معنای کلی حواله درهم این است که هر درهم در ازای چند تومان مبادله میشود. میزان عرضه و تقاضا نیز در این نرخ تاثیرگذار است. این نرخ برابری درهم در برابر ریال ایران بر نرخ دلار تاثیر گذار است و اگر بالا برود نرخ دلار نیز در ایران افزایش خواهد یافت.
دلار هرات
دلار هرات همان نرخ دلار در شهر هرات افغانستان است. ایران با افغانستان روابط تجاری زیادی دارد و به همین دلیل نرخ خرید و فروش دلار در این شهر برای مقاصد صادراتی و وارداتی اهمیت دارد. نرخ دلار هرات به سادگی همان نرخی است که در شهر هرات و توسط صرافیهای این شهر معامله میشود. شرکتهای واردکننده و یا حتی صادرکننده ممکن است دلارهای خود را در شهر هرات به ریال تبدیل کنند و یا ریال خود را به دلار تبدیل کنند و به همین دلیل میزان عرضه و تقاضای دلار در این شهر اهمیت دارد و روی بازار داخل تاثیرگذار است. معمولا دلار هرات و حتی سلیمانیه و درهم امارات رابطه مستقیمی با نرخ دلار در ایران دارند.
دلار سلیمانیه
با توجه به محدود شدن مراودات بین صرافیهای ایران و دبی دلار هرات و سلیمانیه نقش دبی را بر عهده گرفتهاند. قیمت دلار در صرافیهای شهر سلیمانیه عراق نیز از جمله نرخهای تاثیرگذار بر بازار ایران است. نرخ دلار در این شهر نیز بر اساس میزان عرضه و تقاضا تعیین میشود. هرچه مراودات تجاری بین عراق و ایران بیشتر باشد جابجایی دلار و ریال در صرافیهای سلیمانیه معامله به عنوان منبع اصلی درآمد نیز بیشتر است و نرخ نیز طبیعتا تغییر میکند. هر چه قیمت دلار در صرافیهای سلیمانیه بیشتر باشد نرخ دلار در بازار داخل نیز افزایش مییابد.
افزایش لاکچرینشینی در تهران نسبت به سالهای اخیر + نمودار
اگر شاخص بانک مرکزی را ملاک قرار دهیم قیمت خانه در پایتخت در مقایسه با هفت سال قبل تقریبا ۱۱ برابر شده است. یعنی اگر آن زمان آپارتمان حدود یک میلیارد تومانی، لوکس و معامله به عنوان منبع اصلی درآمد نیمه لوکس محسوب میشد حالا این عنوان به آپارتمانهای بالای ۱۰ میلیارد تومان رسیده است.
جی پلاس؛ سهم معاملات آپارتمانهای لوکس و نیمه لوکس در مقایسه با هفت سال پیش که هنوز گرانیهای بعد از سال ۱۳۹۶ در بازار مسکن ایجاد نشده بود، ۳ درصد افزایش یافته است.
طبق گزارش ایسنا، آمار و ارقام از همسو شدن تقاضای خرید نسبت به رشد قیمتها در بازار مسکن شهر تهران حکایت دارد. مهرماه معامله به عنوان منبع اصلی درآمد ۱۳۹۴ متوسط قیمت هر متر مسکن در تهران ۳.۹ میلیون تومان بود که مهرماه ۱۴۰۱ طبق گزارش بانک مرکزی به ۴۳.۷ میلیون تومان و بر اساس اعلام مرکز آمار به ۴۶.۴ میلیون تومان رسیده اما تغییر معناداری در کاهش یا افزایش درصد تقاضا برای واحدهای لوکس و بزرگ متراژ ایجاد نشده است. این واحدها چه به منظور سکونت، چه به منظور سرمایهگذاری خریداری شوند هنوز جایگاه خود را در بازار مسکن دارند.
اگر شاخص بانک مرکزی را ملاک قرار دهیم قیمت خانه در پایتخت در مقایسه با هفت سال قبل تقریبا ۱۱ برابر شده است. یعنی اگر آن زمان آپارتمان حدود یک میلیارد تومانی، لوکس و نیمه لوکس محسوب میشد حالا این عنوان به آپارتمانهای بالای ۱۰ میلیارد تومان رسیده است.
مهرماه امسال سهم آپارتمانهای با قیمت بالای ۱۰ میلیارد تومان از کل معاملات تهران ۷.۵ درصد بود؛ در حالی که هفت سال قبل واحدهای لوکس که قیمت آنها بالای ۹۸۰ میلیون تومان بود سهم ۴.۴ درصدی از معاملات مسکن شهر تهران داشتند.
نکته دیگر اینکه تغییر قابل توجهی درخصوص تقاضا بر اساس متراژ دیده نمیشود. مهرماه سال جاری آپارتمانهای بالای ۱۵۰ متر مربع سهم ۶.۷ درصدی از قراردادهای خرید و فروش را داشتند و مهرماه ۱۳۹۴ نیز واحدهای ۱۵۰ متر دقیقا همین میزان یعنی ۶.۷ درصد از کل معاملات را به خود اختصاص دادند. در واقع اگرچه قیمت مسکن رشد ۱۱ برابری را تجربه کرده، تقاضا برای واحدهای بزرگ متراژ بدون تغییر مانده است.
از آذرماه ۱۳۹۶ با رشد قیمت ارز به تدریج بازار مسکن روند صعودی به خود گرفت. شاید انتظار این بوده که با جهش قیمت مسکن، کفه ترازوی تعداد معاملات به سمت واحدهای کوچک و متوسط سنگینی کند اما تغییر معناداری در این خصوص رخ نداده و وضعیت رکود دامن کل بازار را گرفته است. مهرماه امسال خانههای کمتر از ۸۰ متر مربع ۵۶.۸ درصد از معاملات مسکن را در پایتخت به خود اختصاص دادند. مهرماه ۱۳۹۴ این گروه متراژی ۵۷.۲ درصد از قراردادها را در بر گرفتند.
دو نمایه مذکور نشاندهنده آن است که به نسبت رشد ارزش بازار مسکن، طرف تقاضای موثر عمدتا از نوع سرمایهگذاری، خود معامله به عنوان منبع اصلی درآمد را با فرآیند بازار همسو کرده است. اگرچه تعداد معاملات در مقایسه با هفت سال قبل کاهش ۵۳ درصدی یافته و از ۱۱.۵ هزار واحد در مهرماه ۱۳۹۴ به ۵.۴ هزار واحد در مهرماه ۱۴۰۰ رسیده است اما تجربه نشان میدهد در زمانهایی که انتظارات تورمی بر بازار غلبه میکند صرفنظر از وجود یا عدم وجود تقاضای مصرفی در بازار ملک، قیمتها افزایش مییابد.
مناطق ۱ تا ۳ را میتوان کانون آپارتمانهای بزرگ متراژ و لوکس در تهران دانست. در حال حاضر سه منطقهی مذکور حدود ۱۸ درصد معاملات شهر تهران را در برمیگیرند. مهرماه ۱۳۹۴ نیز تقریبا ۱۵ درصد از معاملات به این سه منطقه اختصاص داشت. از آن زمان تا کنون متوسط قیمت در منطقه یک ۱۱ برابر شده و از متوسط ۷.۹ میلیون تومان در هر متر مربع به ۸۸.۳ میلیون تومان رسیده است. میانگین قیمت در ارزانترین منطقهی تهران یعنی منطقه ۱۸ نیز از متری ۲ میلیون تومان به ۲۱.۳ میلیون تومان رسیده و ۱۰.۶ برابر شده است.
حجم بالای سرمایهگذاری در بخش املاک لوکس مناطق شمالی پایتخت طی سالهای گذشته منجر به عرضه بیش از تقاضا شد. هماکنون شانس فروش واحدهای بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ متر در مقایسه با آپارتمانهای کوچکتر تقریبا یک به سه است. بررسیها نشان میدهد حدود ۶۵ درصد واحدهای عرضه شده به بازار مسکن شهر تهران را خانههای با متراژ بیش از ۱۰۰ متر تشکیل دادهاند در حالی که سهم این گروه متراژی از معاملات قطعی مهرماه ۱۴۰۱ فقط ۲۶ درصد بود. مهرماه امسال رتبه اول از نظر تعداد معاملات قطعی به خانههای ۵۰ تا ۶۰ متر با ۱۵.۲ درصد و جایگاه دوم به آپارتمانهای ۶۰ تا ۷۰ متر با ۱۴.۷ درصد تعلق داشت. اما این بدان معنا نیست که آپارتمانهای بزرگ متراژ اصلا مشتری ندارند.
در نگاه کلی میتوان گفت عمق رکود مسکن در شمال پایتخت، عمیقتر از جنوب است. اما این نکته را نباید فراموش کرد که جنس معاملات در شمال عمدتا از نوع سرمایهگذاری و در جنوب، بیشتر از نوع مصرفی است. با توجه به کاهش توان متقاضیان مصرفی و عرضه بیش از تقاضا در بخش املاک لوکس، طبیعی است که مدت زمان فروش این نوع واحدها بیش از آپارتمانهای کوچک و متوسط باشد.
از سوی دیگر نگاهی به آمار بازار مسکن شهر تهران در هفت ماهه ابتدای سال ۱۴۰۱ روند کاهشی معاملات از خرداد به بعد را نشان میدهد؛ فروردین ۳۴۲۷ معامله، اردیبهشت ۱۰ هزار و ۴۹۰ معامله، خرداد ۱۳ هزار و ۸۷۴ معامله، تیرماه ۱۰ هزار و ۲۹۴ معامله، مردادماه ۷۸۲۵ معامله، شهریورماه ۶۰۳۳ معامله و مهرماه ۵۴۱۶ معامله. همانطور که آمار توضیح میدهد بجز فروردین ماه نیمه تعطیل که خرید و فروش چندانی در بازار مسکن انجام نمیشود، بازار ملک در مهرماه، رکودیترین مقطع خود را سپری کرده است.
درخصوص قیمت نیز آمار گویای آن است که رشد ماهیانه قیمت در فروردین ماه ۲.۴- درصد، اردیبهشت ۶.۱ درصد، خرداد ۸.۴ درصد، تیر ۵.۸ درصد، مرداد ۲.۵ درصد، شهریور ۱.۱ درصد و مهرماه ۱.۲ درصد بوده است.
طی هفت ماه گذشته قیمت مسکن شهر تهران ۲۷.۷ درصد افزایش یافت و از میانگین متری ۳۴.۲ میلیون تومان در فروردین به ۴۳.۷ میلیون تومان در مهرماه رسید که ۱۴.۵ درصد آن در دو ماه اردیبهشت و خرداد رخ داد. این در حالی است که هفت ماهه ابتدای سال گذشته رشد قیمت مسکن در پایتخت ۸ درصد بود. در سال جاری به نظر میرسد پس از شوک حاصل از اصلاح نظام یارانهها و افزایش تقاضای سرمایهگذاری در مسکن با توجه به انتظارات تورمی و ریسکهای غیراقتصادی در ماههای ابتدای سال جاری، به تدریج بازار مسکن به آرامش رسیده است.
سیستم مالیاتی آلمان
در سوپر مارکت، کافه ها، پمپ بنزین، هنگام دریافت حقوق و دستمزد، همیشه وهمه جا مالیات پرداخت می کنیم. این مالیات منبع اصلی درآمد برای دولت هستند و دولت برای انجام وظایف خود به آن نیاز دارد. این مالیات معمولا برای مهد کودک ها و مدرسه ها، دانشگاه ها، بیمارستان ها، ساخت و ساز جاده ها، حقوق معلمان، افسران پلیس، سازمان آتش نشانی، سیاستمداران و خیلی از موارد دیگر توسط دولت به مصرف میرسد و بدون درآمدهای مالیاتی دولت نمی تواند مسئولیت های خود را انجام دهد.
از سوی دیگر دولت با ایجاد سیستم مالیاتی میخواهد عدالت اجتماعی را ارتقا دهد، به همین دلیل معامله به عنوان منبع اصلی درآمد کسانی که درآمد بیشتری دارند باید نسبت به افرادی که پول کمتری دارند، مالیات بیشتری بپردازند. اطلاعات عمومی در مورد اینکه چگونه مالیات پرداخته میشود را در صفحه پرداخت مالیات بخوانید.
چه مواردی را باید بدانم؟
هنگام خرید، ما به عنوان مصرف کننده مالیات بر فروش (Umsatzsteuer یا هم Mehrwertsteuer ) پرداخت می کنیم. از این رو در اصل همه باشنده گان آلمان مالیات پرداخت می کنند. اما هدف از اصطلاح مالیه دهندگان (Steuerzahler) عموما افراد یا شرکت هایی هستند که مالیات بر عایدات میپردارند. بنابراین هرکسی که درآمد دارد مالیات بر درآمد (Einkommenssteuer) را پرداخت می کند. برای کارکنان این مالیات به معنای مالیات بر حقوق و دستمزد (Lohnsteuer) است. شرکت های بزرگتر مانند (GmbH) یا (AG باید مالیات شرکتی (Körperschaftssteuer) و تجارتی (Gewerbesteuer) هم پرداخت کنند.
بر علاوه مالیات عمومی برای همه، اینکه دیگر چه نوع مالیاتی باید پرداخت کنید بستگی به شرایط هر فرد دارد. به عنوان مثال افرادی که به عنوان حیوان خانگی سگ نگهداری میکنند باید از آن مالیات پرداخت کنند و همچنان مالیات اتومبیل و ماشین آلات هم وجود دارد. اطلاعات کلی در مورد انواع مالیات را می توان در وب سایت وزارت دارایی فدرال آلمان Bundesfinanzministeriums مشاهده کرد.
اگر محل اقامت اصلی شما آلمان باشد و یا در آلمان مجبور به پرداخت مالیات باشید، یک شماره شناسایی مالیاتی (Steueridentifikationsnummer) دریافت خواهید کرد. این یک شماره ۱۱ رقمی است که به صورت جداگانه به شما اختصاص داده می شود و در طول زندگی همچنان معتبر خواهد بود. شماره شناسایی مالیاتی برای تسهیل ارتباط با اداره امور مالیات (Finanzamt) در نظر گرفته شده است. به عنوان مثال، هر وقت موردی را به اداره امور مالیات گزارش می دهید یا درخواست می کنید، باید شماره شناسنایی مالیاتی خود را بنوسید و همچنان برای اظهارنامه مالیاتی خود هم به این شماره احتیاج دارید. گاهی اوقات کارفرمایان، اداره کار و یا بیمه درمانی شماره شناسنایی مالیاتی را درخواست می کنند .اگربرای اقامت در آلمان خود را به اداره شهرداری ثبت کنید، شماره شناسایی مالیاتی خود را از طریق پست دریافت خواهید کرد. اگر این شماره را فراموش کنید، میتوانید آن را در برگه تصفیه مالیاتی سالانه و یا اعلامیه ارزیابی مالیات خود پیدا کنید. در غیر این صورت، می توانید از اداره امور مالیات مرکزی فدرال Bundeszentralamt für Steuern درخواست کنید.
مالیات بر درآمد مهمترین مالیات در آلمان است. این نوع مالیات بیشترین درآمد برای دولت را به ارمغان می آورد و هم کارفرمایان وهم کارگران پرداخت می کنند و تقریبا همه افراد را در بر میگیرد. در آلمان هفت نوع درآمد مختلف وجود دارد که باید برای شان مالیات بر درآمد پرداخته شود:
- درآمد از کار مستقل
- درآمد از کار با یک کارفرما
- تجارت
- کشاورزی و جنگلداری
- درآمد از سرمایه
- رهن و اجاره
- همچنین سایر درآمدهای ذکر شده در قانون مالیات بر درآمد، مانند حقوق بازنشستگی و غیره
برای بعضی از درآمد ها لازم نیست مالیات بردرآمد پرداخت کنید. این موارد شامل کمک هزینه والدین (Elterngeld)، کمک هزینه بیکاری (Arbeitslosengeld)، بافوگ (BAföG) و بورس های تحصیلی میشوند. همچنان اگربه مقدار کم کار میکنید و یا درآمد شما پایین تر از کمک هزینه اولیه (Grundfreibetrag) است، مالیات بر درآمد پرداخت نمیکنید. کمک هزینه اولیه (Grundfreibetrag) برای هر سال تعین می شود و در حال حاضر (از ابتدای سال ۲۰۲۲) معادل ۹۹۸۴ یورو در سال است. اگر درآمد شما زیر این مقدار باشد، دیگر نیازی به پرداخت مالیات بر درآمد ندارید. اما در غیر این صورت: هرکسی که در آلمان اقامت داشته باشد و درآمد کسب کند، باید مالیات بر درآمد را بپردازد.
لطفاً توجه داشته باشید: اگر در آلمان اقامت دارید و در اداره أحوال نفوس ثبت نام کرده اید، باید از تمام درآمد خود در آلمان - از جمله درآمدهایی که در خارج از کشور بدست می آورید مالیات پرداخت کنید.
مالیات بر دستمزد نوعی خاصی از مالیات بر درآمد است. اگر کارمند هستید باید مالیات برحقوق و دستمزد (Lohnsteuer) پرداخت کنید. نکته ویژه در مورد مالیات برحقوق و دستمزد، شکل ارزیابی آن است، زیرا به طور خودکار از حقوق شما توسط کارفرمای شما کسر می شود و به اداره امور مالیات (Finanzamt) منتقل می شود. معافیت مالیاتی و وضعیت تاهل شما توسط درجات مختلف مالیاتی (Steuerklassen) بطور مستقیم مورد توجه قرار می گیرد. بسته به اینکه آیا شما متاهل، مجرد، بیوه یا مجرد هستید، مقدار مالیات مختلفی پرداخت می کنید. در صفحه اطلاعاتی ما بنام تهیه گزارش مالی و پرداخت مالیات در این مورد بیشتر بخوانید.
افرادی که به عنوان کارمند با یک کارفرمای مشخص قرارداد دارند و کار می کنند درکلاس های مالیاتی مختلفی طبقه بندی می شوند. کلاس های مالیاتی (Steuerklassen) به کارفرمای شما کمک می کند تا مالیات برحقوق و دستمزد شما را محاسبه کند. طبقه بندی کلاس های مالیاتی بستگی به این دارد که ماهانه چقدر پول دریافت می کنید و چه مقدار مستقیم به اداره مالیات می رود. در کل شش کلاس مالیاتی وجود دارد. اداره امور مالیات (Finanzamt) نظر به مشخصات زندگی و درآمد، شما را دریکی از این شش کلاس اختصاص می دهد.
اینکه کدام طبقه مالیاتی به شما اختصاص داده شده است به چندین عامل بستگی دارد:
کلاس مالیاتی اول: این کلاس شامل کلیه کارکنانی میشود که مجرد، مطلقه و بیوه هستند و به تنهایی زندگی میکنند.
کلاس مالیاتی دوم: این کلاس پدران ومادران مجرد را شامل می شود که به همراه فرزند خود در یک آپارتمان زندگی می کنند. پدر یا مادر مجرد باید مستحق کمک هزینه کودک شود و در یک خانه به تنهایی بدون یک بزرگسال دیگر زندگی کند. اگر شرایط کلاس مالیاتی دوم را دارید ولی هنوز در کلاس مالیاتی دوم وارد نشده اید با استفاده از فرم درخواست کاهش مالیات بر حقوق و دستمزد „Antrag auf Lohnsteuer-Ermäßigung“ این کلاس مالیاتی را از اداره امور مالیات درخواست کنید. در این کلاس مقدار مالیات کمتر از کلاس اول است.
کلاس مالیاتی سوم: این کلاس معمولا برای افرادی که خانم و یا شوهر شان فوت شده و هنوز دوباره ازدواج نکرده اند به اصطلاح بیوه نامیده میشوند (در سال فوت و سال بعد) اعمال می شود. زوجین متاهل در صورتی که شریک زندگی شان کار نکند یا درآمد بسیار پائین داشته باشد هم میتوانند این کلاس مالیاتی را انتخاب کنند. سپس شریک زندگی شان به طور خودکار در کلاس مالیاتی پنجم طبقه بندی می شود.
کلاس مالیاتی چهارم: این کلاس مالیاتی استاندارد برای زوجین متاهل است. همینکه ازدواج کنید، به طور خودکارشامل کلاس مالیاتی چهارم میشوید. این کلاس هنگامی مفید خواهد بود که زوجین تقریبا حقوق مشابهی داشته باشند.
کلاس مالیاتی پنجم: برای افراد متاهل است که شریک زندگی شان در کلاس سوم قرار داسته باشد.
کلاس مالیاتی ششم: اگر علاوه بر شغل خود، کارهای جانبی دیگری نیز داشته باشید، به این کلاس مالیاتی اختصاص خواهید یافت.
اگر شرایط زندگی شما تغییر کند، کلاس مالیاتی شما هم ممکن است تغییر کند. در صورت جدایی و یا طلاق گرفتن از همسرتان، فوت همسر، اگر یک پدر یا مادر مجرد معامله به عنوان منبع اصلی درآمد باشید و صاحب طفل شوید، اگر علاوه بر شغل اصلی خود یک کار جانبی دیگر هم به عهده بگیرید و یا ازدواج کنید، کد مالیاتی شما عوض میشود.
یک بررسی اجمالی کلاس مالیاتی را می توانید در وب سایتLohnsteuerhilfeverein Vereinigte Lohnsteuerhilfe e.V. انجام دهید. فرم درخواست تغییر کلاس مالیاتی برای همسران خود را می توانید به صورت آنلاین در سایت „Antrag auf Steuerklassenwechsel bei Ehegatten/Lebenspartnern“ پیدا کنید. توجه داشته باشید که معمولاً فقط یک بار در سال می توانید کلاس مالیاتی خود را تغییر دهید وحداکثر تا تاریخ ۳۰ نوامبر در هرسال.
لطفا توجه داشته باشید: افرادی که مستقل کار میکنند و کارمند نیستند، مالیات بر حقوق و دستمزد پرداخت نمی میکنند بلکه مالیات بر درآمد پرداخت می کنند. بنابراین آنها به کلاس های مالیات برحقوق و دستمز تقسیم نمی شوند.
شکست از نقطه شروع
امروز ۷ آبان ماه، سازمان بورس و اوراق بهادار بستهای تحت عنوان بسته جامع حمایتی بازار سرمایه شامل۱۰ بند منتشر کرد.
۱. بیمه کردن سهام حاضر در پورتفوی اشخاص حقیقی تا سقف ۱۰۰ میلیون تومان برای هر نفر (که حدود ۹۶ درصد از تعداد کدهای حقیقی فعال حاضر در بازار را تشکیل میدهند) از طریق انتشار عمومی اوراق تبعی و خرید توسط سرمایه گذاران صورت میگیرد.
سر رسید اعمال این اوراق یک ساله بوده و مبلغ تعهد خرید ۲۰ درصد بالاتر از ارزش ترکیب سبد افراد در آخرین روز معاملاتی چهار شنبه، ۴ آبان ۱۴۰۱ میباشد؛ و بر اساس ترتیباتی که سازمان بورس اعلام مینماید اعمال و اجرایی خواهد شد.
۲. انتشار اوراق اختیار تبعی فروش بر روی سهام موجود در صندوقهای درآمد ثابت تا سقف ۴۰۰ هزار میلیارد ریال با تضمین اصل ارزش سبد سهام در ابتدای دوره بر اساس ترتیباتی که سازمان بورس اعلام مینماید.
(منابع لازم برای ایفای تعهدات در سررسید اوراق مذکور، از محل بودجه سال ۱۴۰۲ تامین میگردد.)
۳. تزریق منابع جدید توسط صندوقهای حاکمیتی برای خرید سهام در بازار سرمایه و بمرور افزایش مبلغ مذکور.
۴. واریز منابع مندرج در ردیف بودجه سال ۱۴۰۱ به صندوق تثبیت از روز شنبه جمعاً به مبلغ حدود ۵۰ هزار میلیارد ریال.
۵. هماهنگی، نظارت و پایش مستقیم و مستمر فعالیت اشخاص حقوقی بازار سرمایه شامل شرکتها و نهادهای مالی شبه دولتی، صندوقهای بازنشستگی و نهادهای نظامی و حمایت این نهادها از سهام ناشران تحت مدیریت خود و توقف فروش تا زمان ثبات در بازار، و انجام اقدامات حمایتی از جمله خرید سهام و انتشار اوراق تبعی حمایتی.
۶. همکاری مشترک بانک مرکزی و وزارت اقتصاد جهت مدیریت نرخ سود.
همچنین با تصویب هیئت مدیره سازمان بورس نیز موارد ذیل اجرایی خواهد شد.
۷. افزایش سپرده گذاری مستقیم سازمان بورس نزد صندوق تثبیت.
۸. محدود کردن بخش فروش بازارگردانها تا اطلاع ثانوی.
۹. توقف پذیره نویسی اوراق بهادار و عرضههای اولیه تا زمان بازگشت ثبات به بازار سرمایه.
۱۰. بازگشت زمان جلسه معاملاتی در فرابورس به روال سابق از ساعت ۱۳:۰۰ به ۱۲:۳۰.
اگر چه ذات تحرک و خارج شدن از سکون برای ارکان بازار سهام مثبت تلقی میشود و این بسته حمایتی شاید بتواند در شرایط اضطراری برای خروج از ترس فراگیر تا حدودی کارا باشد، اما نباید از ایرادهای اساسی این طرح غافل شد. ایرادی که می توان فارغ از محتوای ۱۰ بند مذکور به این بسته وارد آورد، دیر بودن تصویب این بسته حمایتی است. در مقطع فعلی ، بازار سهام دچار ترس فراگیر شده و شدت خروج نقدینگی به حدی است که برای بازگشت اعتماد به بازار سهام، زحمت دو چندان لازم است، حال آنکه در ماههای گذشته وقتی امیدواری برای بازگشت بازار سهام افزایش پیدا کرده بود، محرکهای عملی نه کلامی میتوانستند تاثیرگذاری به مراتب بالاتری از خود برجای بگذارند.
خروج سازمان بورس از نقش رگلاتوری و ورود به نقش آفرینی بر طرفین کفه معامله
غفلت دیگری که در بسته حمایتی بازار سهام مطرح است، بحث خروج سازمان بورس از نقش اصلی خود، به عنوان تعیین کننده سیاستهای کلان و نظارت بر اجرای صحیح این سیاستها است. در واقع جامعه سهامداری در حال حاضر با انبوهی از مشکلات صنفی و قیمت گذاریهای دستوری به شکلهای مختلف مواجه هستند که از سازمان بورس به جهت حفظ حقوق سهامداران ، انتظار میرود تا در نقش اصلی خود ظاهر شده و اجازه دست اندازی به سود شرکتها به طرق مختلف را به دولت و نهادهای دیگر ندهد. در عوض، سازمان معامله به عنوان منبع اصلی درآمد بورس، نقش متعادل کننده فروش و محرک تقاضا را برای ایفا انتخاب کرده است، نقشی که برای این سازمان تعریف نشده و در واقع، سازمان بورس و اوراق بهادار با شانه خالی کردن از مسئولیت اصلی خود، به سراغ مسئولیتی رفته که عملا وظیفهای در قبال آن ندارد.
به نظر میرسد، رفع دغدغه سهامداران از معاملات کنترل نشده الگوریتمی و مواردی مانند تعیین نرخ گاز و خوراک، عرضه خودرو در بورس کالا و. مواردی باشد که به تلاش جدی نهاد ناظر نیاز داشته باشد. ایفای نقش در موارد مذکور بیشتر میتواند به ایجاد آرامش در جامعه سهامداری کمک کند. تقویت سمت تقاضا و خالی کردن طرف عرضه، تجربه تکراری است که عموما به تنهایی نتیجه بخش نبوده و در عمل فرصت فروش برای یک عده خاص ایجاد می کند.
اعتماد را به بازار سهام بازگردانید!
جامعه سهامداری با ریزش ۲۶ ماهه قیمتها مواجه است، شاخص کل بورس در حدود ۴۵ درصد و متوسط قیمت نمادها در حدود ۶۰ درصد ریزش را طی ۲ سال و ۲ ماه اخیر تجربه کرده است. عدم توفیق برجام وافت قیمتهای جهانی کامودیتیها که به عنوان عوامل اصلی ریزش بازار سهام معرفی میشوند، همچنان سایه سنگین خود را بر جامعه سهامداری افکنده اند. در این وضعیت انتظار بر آن است که نهاد ناظر با فرمانهای توقف متوالی خود که عموما به "ظن دستکاری قیمت" مطرح می شود، اندک سهامداران باقی مانده در فضای بازار سهام را دچار تردید نکند. از طرفی وقتی قیمتها به حدی افت کرده که نسبت P/E دو الی سه واحدی به وفور یافت میشود، انتظار آن است که فضایی ایجاد شود تا وضعیت بنیادی شرکتها به جهت حفظ منافع سهامداران شفاف شود و سهامداران از طریق فهم و درک ارزشمندی سهام خود اقدام به فروش آن نکنند. حال آنکه به نظر میرسد، روحیه و فرهنگ آسیب دیده سهامداری با این قبیل طرحها به فضای تغییرات یک شبه و ضربتی عادت کند.
بیمه رشد ۲۰ درصدی سهام جذابیت دارد؟ تضمین رشد ۲۰ درصدی قیمت سهام در مجموع میتواند مقداری آرامش را به بازار سهام کشور بازگرداند، اما سوال آنجااست که تضمین رشد ۲۰ درصدی در کنار تورم افسارگسیخته، سودهای ۲۷ درصدی بانکهای تجاری و پیش بینیها برای نرخ دلار تا پایان سال جاری امکان رقابت دارد یا خیر؟
به این موارد اضافه کنید، عدم امکان فروش حتی یک برگه سهم در طول یک سال و محدود کردن این تضمین رشد قیمت به پرتفوهای پایینتر از ۱۰۰ میلیون تومان.
انباشته شدن فروشهای بازارگردانها در یکی از این بندها آمده است "محدود کردن بخش فروش بازارگردانها تا اطلاع ثانوی"
این بند هم مداخله آشکار در طرف عرضه است. طبیعتا سفارشهای فروش بازارگردانها حذف نمیشود، بلکه این سفارشها انباشته میشوند و در قیمتهای چند درصد رشد کرده (به دلیل توقف فروش بازارگردان ها) به سیستم وارد میشوند، این مداخله میتواند سهامدار خرد را بیش از حالت عادی دچار مشکل کند.
کاهش زمان معاملاتی هیجان را افزایش میدهد بازگشت زمان جلسه معاملاتی در فرابورس به روال سابق از ساعت ۱۳:۰۰ به ۱۲:۳۰.
در بسته حمایتی مذکور عنوان شده که مدت معاملات فرابورس، مجددا از ۴ به ۳ ساعت و نیم کاهش پیدا میکند. کاهش مدت معاملات فرابورس در حالی است که عموم سهامداران منتظر خبر افزایش زمان معاملاتی بورس بودند. این گام رو به عقب برای کاهش زمانی معاملاتی فرابورس میتواند در عمل هیجان سهامداران در معامله را افزایش دهد. (همانطور که در دلایل افزایش زمان معاملاتی آمده بود که این افزایش میتواند به افت هیجان منفی سهامداران بیانجامد)
دیدگاه شما