چگونه در معاملات تارگت (هدف) مشخص کنیم؟
بسیاری از معاملهگرها تمام زمان و انرژی خود را صرف یافتن بهترین نقطه ورود به معامله میکنند، اما پس از آنکه وارد معامله شدند، سردرگم میشوند و نمیدانند چگونه باید معاملات خود را مدیریت کنند. حاصل این جریان در معاملهگرها کاهش اعتماد به نفس، تصمیمگیری احساسی، ازدستدادن فرصتها و انجام اشتباهاتی است که بعداً ثمری جز پشیمانی ندارند. دانش در مورد چگونگی تعیین اهداف در معاملات بسیار مهم است، اما اغلب نادیده گرفته میشود.
معاملهگری که برای تعیین اهداف خود استراتژی دقیقی داشته باشد میتواند با ازبینبردن حدس و گمان، با اطمینان بیشتری دست به معامله بزند. از این رو، در ادامه این مقاله، با استفاده از مطلبی که در وبسایت تریدسایتی منتشر شده است، به هفت روش موثر برای تعیین اهدافی صحیح برای معاملات اشاره خواهیم کرد.
۱: نسبت ثابت سود به زیان
ساده ترین تکنیک برای تعیین هدف، ثابت درنظرگرفتن نسبت سود به زیان است.
۱) فاصله بین نقطه ورود و حد ضرر را اندازه بگیرید. در مثال زیر، این فاصله ۷.۲۵ واحد محاسبه شده است.
۲) حد ضرر را بهنسبت فاصله از هدف و نسبت دلخواه سود به زیان، در ۱، ۲ یا ۳ ضرب کنید.
همانطور که ملاحظه میکنید، این روشی بسیار ساده برای پیادهسازی استراتژی هدفی ثابت و همیشگی است.
بالابودن نسبت سود به زیان، لزوماً بهتر نیست و هرچه این نسبت بیشتر باشد، احتمال بُرد کمتر خواهد بود.
بهطور خاص، معاملهگران تازهواردی که بهدنبال کسب دانش و تجربه در بازار هستند، بهتر است هدفی کوچکتر با نسبت سود به زیان کمتر انتخاب کنند تا احتمال بُرد بیشتری داشته باشند و سریعتر به اعتمادبهنفس لازم برای معاملهگری دست یابند.
۲: سطوح اخیر حمایت و مقاومت
یکی دیگر از استراتژیهای هدفی که در میان معاملهگران بسیار محبوب است، از آخرین سطوح حمایت و مقاومت استفاده میکند. سطوح حمایت و مقاومت موانعی جدی برای حرکات قیمت هستند و منطقی است هدف خود را بهشکلی انتخاب کنید که قیمت مجبور نباشد از سطوح مهم حمایت و مقاومت عبور کند، زیرا این امر میتواند احتمال رسیدن قیمت به هدف شما را کاهش دهد.
بهطور کلی، معاملهگران اغلب مهمترین سطح حمایت یا مقاومت اخیر را پیدا میکنند و سپس هدف را چند نقطه بالاتر یا پایینتر (با توجه به موقعیتگیری معامله) از آن قرار میدهند. این مسئله مهم است. در مثال زیر، اگر وارد موقعیت شورت (Short) شدهاید، بهتر است هدف را چند نقطه بالاتر از سطح حمایت قرار دهید تا احتمال خطر بازگشت قیمت از سطح حمایت کاهش یابد.
۳: بازتاب الگو
روش بعدی، استفاده از ارتفاع الگو برای تعیین میزان رشد قیمت بعد از شکست مقاومت است که برخی از معاملهگرها این رویکرد را بازتاب الگو (Pattern projection) یا حرکات محاسبهشده (Measured moves) مینامند.
در نمودار زیر، شاهد یک الگوی سروشانۀ معکوس هستیم که صعودی است. در این حالت، ابتدا ارتفاع الگو را از پایینترین نقطه تا بالاترین نقطه محاسبه میکنیم و سپس، همین فاصله را از سطح مقاومت به بعد ادامه میدهیم.
اگر از این استراتژی هدف استفاده میکنید، توجه داشته باشید که باید فاصله پایینترین نقطه را تا بالاترین نقطه الگو بهطور دقیق اندازهگیری کنید تا فاصله صحیح را به دست بیاورید.
همچنین، برخی از معاملهگران پس از محاسبه ارتفاع الگو، آن را در ضرایب ۰.۷۵، ۱.۲۵، ۱.۵ یا حتی ۲ ضرب میکنند. باز هم تأکید میکنیم که هرچه هدف شما دورتر باشد، احتمال برخورد قیمت با آن نیز کمتر خواهد بود. درمجموع، در بهکارگیری هر استراتژی جدید، بهتر است اهداف خود را محافظهکارتر انتخاب کنید. این هدف از حرکت میانگین چیست؟ مسئله به شما کمک میکند بسیار سریعتر اعتمادبهنفس لازم را پیدا کنید و احتمال بُرد بیشتری داشته باشید.
۴: میانگین متحرک در تایمفریم بالاتر
این روش بهطور ویژه در معاملات بازار فارکس بهخوبی جواب میدهد، زیرا در این بازار قیمتها اغلب صرفنظر از هر میزان نوسانی که داشته باشند، باز هم در گذر زمان به میانگین نزدیک میشوند.
چه چیزی در تمامی نقاط تصویر زیر صادق است؟ قیمت همیشه در حال بازگشت به میانگین متحرک مرکزی است و دائماً در اطراف این میانگین متحرک معامله میشود. در هدف از حرکت میانگین چیست؟ این مثال، ما نموداری ۳۰ دقیقهای و میانگین متحرک ۵۰ دورهای از تایمفریم چهارساعته را در نظر میگیریم.
در رویکرد معاملات بازگشتی، بهتر است استراتژی هدف میانگین متحرک در بازههای زمانی بالاتر تعیین شود، زیرا میتوانید با استفاده از میانگین متحرک در تایمفریمهای بالاتر فرصتهای معاملهگری بیشتری به دست آورید.
۵: سطوح فیبوناچی اکستنشن (بسطیافته)
سطوح فیبوناچی اکستنشن (بسطیافته) در بسیاری از ایدههای معاملاتی به کار گرفته میشوند. علاوه بر این، از این سطوح برای تعیین هدف معاملات نیز میتوان استفاده کرد.
پس از شکست مقاومت و شناسایی نقاط A-B-C، ابزار فیبوناچی خود را از پایین تا بالای حرکتی که با شکست مقاومت همراه شده است، رسم کنید. پس از یافتن سطح فیبوناچی اصلاحی C، میتوانید یکی از سطوح فیبوناچی اکستنشن را بهعنوان هدف خود انتخاب کنید.
بهطور کلی، سطوح فیبوناچی اکستنشن ۱.۳۸ و ۱.۶۱ نزدیکترین سطوح هستند و بیشتر از سایر سطوح بهعنوان هدف در نظر گرفته میشوند.
قیمت بهندرت با سطوح ۲ و ۲.۶۱ برخورد میکند و روندی قدرتمند برای رسیدن قیمت به این سطوح مورد نیاز است.
۶: اهداف زمانمَند
اهداف زمانمند را میتوان با سایر استراتژیهای هدف ترکیب کرد. بهعنوان مثال، معاملهگران روزانه اغلب از استراتژی هدف در پایان روز (بازه معاملاتی) استفاده میکنند و در پایان روز معاملاتی، برای جلوگیری از احتمال ضرر در طول شب، از تمام موقعیتهای باز خود خارج میشوند.
اغلب معاملهگرانی که با استفاده از نوسانات هفتگی بازار دست به معامله میزنند، استراتژی هدف آخر هفته را به کار میگیرند و پیش از شروع تعطیلات آخر هفته، از تمام معاملات باز خود خارج میشوند تا در تعطیلات و هنگامیکه نظارتی بر معاملات خود ندارند، دچار ضرر نشوند.
۷: حد ضرر شناور
مشابه هدف زمانمند، حد ضرر شناور نیز روشی است که میتوان آن را با سایر استراتژیهای هدف ترکیب کرد.
بهطور کلی، معاملهگرانی که از رویکرد حد ضرر شناور استفاده میکنند، قصد دارند تا جایی که ممکن است از معاملات کسب سود کنند. این معاملهگرها استراتژی هدفی با پایان باز انتخاب میکنند، به این معنی که آنها اصلاً هدفی مشخص نمیکنند و حد ضرر خود را صرفاً با دنبالکردن حرکات قیمت، تنظیم میکنند تا سود خود را در بازارهای پرنوسان به حداکثر برسانند.
معاملهگرها معمولاً از میانگینهای متحرک بهعنوان ابزاری برای ایجاد حد ضرر شناور استفاده میکنند. در مثال زیر، شاهد میانگین متحرک ۵۰ دورهای هستید، بهصورتیکه معاملهگر حد ضرر شناور خود را مبتنی بر حرکات میانگین متحرک تعیین میکند. اما، توجه داشته باشید که هدف هرگز نباید دقیقاً روی میانگین متحرک تنظیم شود تا در صورت ایجاد حرکات بازگشتی معمول، زود از معامله خارج نشوید.
همچنین، چند نکته مثبت و منفی نیز در مورد تعیین حد ضرر شناور باید در نظر گرفته شود:
- با حد ضرر شناور، شما هرگز به حداکثر سود ممکن در روند موردنظر دست نخواهید یافت، زیرا حد ضرر شناور معمولاً کف (کمترین) قیمتها را در بازاری پرنوسان در نظر میگیرد.
- حد ضرر شناور تنها طی روندهای بلندمدتتر شما را به حداکثر سود میرسد. در بسیاری از موارد، معاملهگر مجبور میشود مقداری از سود خود را در روند بازگشتی قیمت پس دهد.
- با استفاده از حد ضرر شناور، زمان نگهداری معامله ممکن است به میزان قابلتوجهی افزایش یابد، بهصورتیکه بسیاری از معاملهگران از پس آن برنیایند. ماندن در هدف از حرکت میانگین چیست؟ معاملات برنده برای مدت زمانی طولانی بسیار دشوار است.
بنابراین، بهتر است معاملهگران باتجربهای که درگیر احساسات نمیشوند و بنیان محکمی برای ذهنیت معاملاتی خود دارند، از استراتژی حد ضرر شناور استفاده کنند.
جمعبندی
همانطور که در ابتدا اشاره کردیم، هیچ استراتژی هدف بهتر یا بدتری وجود ندارد و انتخاب نوع استراتژی هدف کاملاً بستگی به معاملهگر دارد و اینکه کدام استراتژی هدف برای معاملهگر بهتر کار میکند. بنابراین، برای شروع، فقط چند مورد را انتخاب کنید، آنها را یکییکی امتحان کنید و ببینید با کدامیک راحتتر میتوانید کار کنید.
سپس، استراتژی مورد نظر را در معاملات خود به کار بگیرید، نتایج معاملات خود را پیگیری کنید و به بهبود رویکردی که انتخاب کردهاید، ادامه دهید.
استراتژی معاملاتی با میانگین محدوده واقعی (ART)
در اینجا استراتژی سودآوری مبنی بر میانگین محدوده واقعی ۲۱ روزه و اندیکاتور سوپرترند وجود دارد.
این استراتژی طراحی شده تا تایم فریم روزانه را سبک و سنگین نماید. در صورت تمایل با دیگر تایم فریمها، آنها را آزمایش کنید. شما نیاز به تنظیم مقادیر ATR برای تایم فریمهای پایینتر دارید.
تنظیم نمودار
اندیکاتورها: سوپر ترند (SuperTrend) و میانگین محدوده واقعی (ATR با دوره زمانی ۲۱ روزه)
تایم فریم مورد نظر: نمودار روزانه
جلسات معاملاتی: پایان روز
جفت ارز ترجیحی: برای همه جفت ارزها کاربرد دارد
نمودار روزانه AUD/CAD
نمودار بالا نشان میدهد که تنظیمات معاملاتی آسان است.
حداقل مقادیر ATR + سوپرترند سبز رنگ = پوزیشن خرید
حداقل مقادیر ATR + سوپر ترند قرمز رنگ =پوزیشن فروش
حداقل مقادیر ATR به معنای نوسانات کم است، بنابراین خطر تجاری شما، کاهش مییابد.
قوانین معاملات
قوانین خرید:
- میانگین محدوده واقعی باید کمتر از ۰٫۰۱۰۰باشد (نوسان کم)
- سوپرترند از رنگ قرمز به سبز تبدیل میشود. (روند صعودی)
خرید کنید و حد ضرر (SL) را ۷۵% از ارزش فعلی ATR قرار دهید. برای مثال ، ۷۵ پیپ اگر ارزش ATR ، ۰٫۰۱۰۰ را نشان دهد.
روشهای قیمت هدف:
۱) استفاده از نسبت ریسک به سود ۲ به ۱ است (یعنی میران ریسک از ۷۵ تا ۱۵۰ وجود دارد).
۲) زیر سوپر ترند افزایشی خطی بکشید و حد ضرر را بالای آن قرار دهید.
قوانین فروش:
- میانگین محدوده واقعی باید کمتر از ۰٫۰۱۰۰ باشد. (نوسان کم)
- سوپرترند از رنگ سبز به قرمز تبدیل میشود. (روند نزولی)
اقدام به فروش نمایید و حد ضرر (SL) را ۷۵% از ارزش فعلی ATR قرار دهید. ۷۵ پیپ اگر ارزش ATR ، ۰٫۰۱۰۰ را نشان دهد.
روشهای قیمت هدف:
۱) استفاده از نسبت ریسک به سود ۲ به ۱ است (یعنی میزان ریسک از ۵۰ تا ۱۰۰ وجود دارد).
۲) روند را رسم کنید و بالای سوپرترند کاهشی خط بکشید و حد ضرر را پایین آن قرار دهید.
استراتژی معاملاتی با میانگین محدوده واقعی (ART)
در اینجا استراتژی سودآوری مبنی بر میانگین محدوده واقعی ۲۱ روزه و اندیکاتور سوپرترند وجود دارد.
این استراتژی طراحی شده تا تایم فریم روزانه را سبک و سنگین نماید. در صورت تمایل با دیگر تایم فریمها، آنها را آزمایش کنید. شما نیاز به تنظیم مقادیر ATR برای تایم فریمهای پایینتر دارید.
تنظیم نمودار
اندیکاتورها: سوپر ترند (SuperTrend) و میانگین محدوده واقعی (ATR با دوره زمانی ۲۱ روزه)
تایم فریم مورد نظر: نمودار روزانه
جلسات معاملاتی: پایان روز
جفت ارز ترجیحی: برای همه جفت ارزها کاربرد دارد
نمودار روزانه AUD/CAD
نمودار بالا نشان میدهد که تنظیمات معاملاتی آسان است.
حداقل مقادیر ATR + سوپرترند سبز رنگ = پوزیشن خرید
حداقل مقادیر ATR + سوپر ترند قرمز رنگ =پوزیشن فروش
حداقل مقادیر ATR به معنای نوسانات کم است، بنابراین خطر تجاری شما، کاهش مییابد.
قوانین معاملات
قوانین خرید:
- میانگین محدوده واقعی باید کمتر از ۰٫۰۱۰۰باشد (نوسان کم)
- سوپرترند از رنگ قرمز به سبز تبدیل میشود. (روند صعودی)
خرید کنید و حد ضرر (SL) را ۷۵% از ارزش فعلی ATR قرار دهید. برای مثال ، ۷۵ پیپ اگر ارزش ATR ، ۰٫۰۱۰۰ را نشان دهد.
روشهای قیمت هدف:
۱) استفاده از نسبت ریسک به سود ۲ به ۱ است (یعنی میران ریسک از ۷۵ تا ۱۵۰ وجود دارد).
۲) زیر سوپر ترند افزایشی خطی بکشید و حد ضرر را بالای آن قرار دهید.
قوانین فروش:
- میانگین محدوده واقعی باید کمتر از ۰٫۰۱۰۰ باشد. (نوسان کم)
- سوپرترند از رنگ سبز به قرمز تبدیل میشود. (روند نزولی)
اقدام به فروش نمایید و حد ضرر (SL) را ۷۵% از ارزش فعلی ATR قرار دهید. ۷۵ پیپ اگر ارزش ATR ، ۰٫۰۱۰۰ را نشان دهد.
روشهای قیمت هدف:
۱) استفاده از نسبت ریسک به سود ۲ به ۱ است (یعنی میزان ریسک از ۵۰ تا ۱۰۰ وجود دارد).
۲) روند را رسم کنید و بالای سوپرترند کاهشی خط بکشید و حد ضرر را پایین آن قرار دهید.
فواید بارفیکس و آموزش صحیح حرکت بارفیکس
نویسنده:
زمان مطالعه:
آخرین ویرایش:
آنچه در این مقاله میخوانید
انجام بارفیکس برای خیلیها نوعی “آزمون” فیتنس محسوب میشود؛ یعنی شاخصی برای مهارت و چالاکی ورزشی که زیربنای یک تمرین خوب است که میتوان با کمک آن نمایش خوبی از خود ارائه داد. خیلی از افراد بعد از پایان دوران مدرسه دیگر حتی یکبار هم بارفیکس را امتحان نکردهاند یا اگر هم این کار را کردهاند، موفق نبودهاند اما بسیاری نیز موفق بودهاند. در این مطلب از مجله علم ورزش با ما همراه شوید.
فواید بارفیکس چیست؟
بارفیکس هدف از حرکت میانگین چیست؟ از آن دسته حرکات ورزشی است که تاثیرات زیادی روی عضلات میانی، عضلات پشت و کمر و در کل روی بالاتنه دارد. از فواید حرکت بارفیکس تقویت عضلات پشت است که ضمن قوی کردن این عضلات از ایجاد ناهنجاری مانند قوز پشت جلوگیری میکند. از دیگر فواید بارفیکس کمک به رشد متوازن عضلات است، این حرکت میتواند به صورت همزمان روی رشد عضلات سرشانه، پشت بازو و جلو بازو و همچنین عضلات میانی بدن و علل خصوص عضلات پشت اثر داشته باشد.
رابطه وزن بدن با بارفیکس
میتوانید تمام روز یوگا تمرین کنید، بدوید، دوچرخه سواری یا شنا کنید، اما همچنان حرکت بارفیکس برایتان سخت باشد. معنیاش این نیست که باید قویتر شوید؛ این موضوعی است که به علم فیزیک مربوط است. در فیزیک، شما باید کاری انجام دهید تا روی یک هدف از حرکت میانگین چیست؟ سیستم اثر بگذارید؛ درست مانند حرکت بارفیکس. ” کار” بهعنوان انرژی مورد نیاز برای حرکت دادن جرم در مسافت خاصی توصیف میشود.
برای انجام حرکت بارفیکس، کاری که بازوها و کمرتان باید انجام دهند این است که جرمتان را تا مسافت خاصی که لازم است به سمت بالا بکشند تا چانهتان بالاتر از میله برود. اگر جرم یا همان وزنتان بیشترباشد و درحقیقت جدال بیشتری با جاذبه زمین داشته باشید، یا اگر مجبور باشید مسافت بیشتری این جرم را بالا بکشید، کاری که باید انجام دهید هم افزایش مییابد.
مردانی که بدنی عضلانی دارند به سختی میتوانند در بارفیکس خودشان را بالا بکشند زیرا وزنشان زیاد است. هرچه سنگینتر باشید برای حرکت دادن حجمتان به تلاش بیشتری نیاز دارید. افراد زیادی هستند که با وجود داشتن عضلات بهم پیچیده نمیتوانند حرکت بارفیکس را انجام دهند؛ یعنی آنهمه قدرت، در بارفیکس بهکارشان نمیآید.
طول بازو مؤثر است
موضوع دیگر هم، طول بازوهاست. فرض کنید دو نفر وزن یکسانی دارند؛ مثلاً 100 کیلوگرم. اگر یکی از آنها با توجه به طول بازویش مجبور باشد خودش را نیم متر بالا بکشد تا حرکت بارفیکس را درست و کامل انجام دهد پس باید 490 ژول انرژی وارد کند. فرد دیگر هم اگر تا حدودی لاغر و بلند قامتتر باشد و با توجه به طول بازویش خودش را یک متر بالا بکشد تا حرکت بارفیکس را انجام دهد.
پس باید 981 ژول انرژی وارد نماید. میبینید که تنها با تفاوت نسبی در طول بازو، حرکت بارفیکس میتواند راحتتر یا سختتر باشد. بنابراین یادتان باشد که جاذبه نقش مهمی در حرکت بارفیکس دارد، یعنی بالا کشیدن بدن در این حرکت، در مریخ که تنها 38درصد زمین جاذبه دارد بسیار سادهتر است!
چرا خانمها نمیتوانند حرکت بارفیکس را انجام دهند؟
در سال 2012 مقالهای با این عنوان منتشر شد که ” چرا خانمها نمیتوانند حرکت بارفیکس را انجام دهند؟” این مقاله براساس یافتههای تحقیقی بود که روی 17 زن که بهمدت 3 ماه 3 روز در هفته مورد تمرین بودهاند صورت گرفته بود، و تقریباً هیچیک از آن خانمها نتوانسته بودند در انجام این حرکت موفق بشوند و این نتیجه درمورد تمام زنان تعمیم داده شد. اما این تحقیق 2 مشکل اساسی داشت: زمان و تعداد.
مطالعات روی تنها 17 زن و آنهم فقط طی 3 ماه انجام شده بود؛ درحالی که اصول علم و تحقیقات میگوید تعمیم دادن نتیجه مربوط به 17 نفر به نیمی از جمعیت جهان ابدا قابل قبول نیست و هدف از حرکت میانگین چیست؟ از آن مهمتر اینکه 3 ماه برای همه افراد زمان کافی نیست.
بنابراین تنها نتیجه درستی که میتوان از آن تحقیق استنباط کرد این است که این خانمها برای انجام بارفیکس به بیشتر از 3 ماه تمرین نیاز دارند. این نتیجهگیری کاملاً منطقی است، اما با هیچ منطق و استدلالی نمیتوان پذیرفت که “خانمها نمیتوانند حرکت بارفیکس را انجام دهند”.
عدهای هم عقیده دارند مرکز ثقل بدن خانمها نسبت به آقایان در قسمت پایینتری قرار دارد (بهدلیل ذخیره بیشتر چربی در ناحیه باسن و ران) و بنابراین این یک نقطه ضعف محسوب میشود.
اما بازهم علم فیزیک چیز دیگری میگوید؛ مرکز ثقل بدن یک زن، یا سنگینترین بخش بدنش، در حرکت بارفیکس مسیر عمودی یکسانی را طی میکند و فرقی ندارد این سنگینی یا جرم کجا باشد. پس اینهم ادعای اشتباه دیگری علیه خانمهاست که با شکست روبرو شده!
حال عالیرغم این نقدوبررسیها، بهنظر میرسد حرکت بارفیکس برای آقایان راحتتر از خانمهاست، اگر میانگین وزن خانمها را که از میانگین وزن آقایان کمتر است هم درنظر بگیریم پس خانمها برای انجام بارفیکس باید به تلاش کمتری نیاز داشته باشند. پس چرا عملاً اینطور نیست؟
در اینجا ماهیچهبندی بدن مطرح است. مردها در واقع عضلات بیشتری در قسمت بالاتنهشان دارند که کار را برایشان سادهتر میکند. بنابراین اگر مردها بهتر میتوانند این حرکت را انجام دهند آن را مدیون فیزیولوژیشان هستند.
آموزش حرکت بارفیکس
برای اجرای درست بارفیکس لازم است نکاتی را مد نظر قرار دهید که در ادامه به آن ها اشاره میشود.
- سر را در حالت خنثی حفظ کنید یا اینکه اندکی به طرف عقب متمایل کنید و در طول اجرای حرکت همین حالت را حفظ نمائید.
- پاها را در یک راستا با بالاتنه حفظ کنید.
- زمانی که خود را بالا میکشید تمرکزتان روی این باشد که آرنجها را پایین بکشید.
- در مسیر بالا رفتن نفس بگیرید.
- در مسیر پایین آمدن نفس را خارج کنید.
- روی عضلات درگیر تمرکز کنید، نه روی وزنی که بالا میکشید.
- بدن را تاب ندهید! بدن را باید مستقیم بالا ببرید.
فیلم آموزش حرکت بارفیکس
دو روش برای اجرای بهتر بارفیکس
روش اول
میله بارفیکس را طوری بگیرید که پشت دستها رو به خودتان باشد و کمی بازتر از عرض شانهها قرار گیرند؛ از دستها آویزان شوید و زانوها را پشت خود خم کرده و در حالت ضربدر نگه دارید.
در طول حرکت، باید بدن شما (از شانه تا زانوها) کاملاً راست باشد. سینه خود را به سمت میله بکشید و بازوها را با قدرت به سمت پایین بکشید. برای این که راحتتر بتوانید این حرکت را انجام دهید، به جای این که بخواهید سینه خود را به میله بارفیکس نزدیک کنید، این طور تصور کنید که میخواهید میله را به سینه خود نزدیک کنید!
روش دوم
میله بارفیکس را طوری بگیرید که پشت دست رو به خودتان باشد و فاصله بین دستها را به اندازه عرض شانهها قرار دهید. از دستها آویزان شوید و پاها را به سمت جلو طوری قرار دهید که به بدن خود شکل C بدهید.
رانها را به هم بفشارید و عضلات جلوی بدن را سفت کنید. بدن شما برای ادامه حرکت باید سفت باشد. همین طور که خود را بالا میکشید، تصور کنید میله را به سمت پایین میکشید و سعی کنید ناف خود را به سمت بالا بیاورید.
اگر نمیتوانید، حرکت بارفیکس استرالیایی را انجام دهید
در این حرکت شما میتوانید در سطح ارتفاع کمتری بدن را بالا بکشید و فشار کمتری را متحمل شوید، این حرکت که به عنوان بارفیکس خوابیده نیز شناخته میشود، میتواند در قوی کردن شما برای اجای حرکت بارفیکس کمک کند.
اگر نمیتوانید حتی با روشهای سادهای که گفتهایم بارفیکس را انجام دهید، بهترین راه برای شروع این است که خودتان را از میله بارفیکس آویزان کنید و تا 10 ثانیه مقاومت کنید، این مقاومت را به مرور تکرار کنید، سپس سعی کنید کم کم حرکت را انجام دهید، ابتدا مقداری بدن را بالا بکشید و چند روز این را تکرار کنید سپس به مرور سعی کنید بدن را بالاتر ببرید.
آموزش جامع اندیکاتور TEMA و دلیل استفاده از آن
اندیکاتور میانگین متحرک نمایی سه گانه (TEMA) یکی از صدها اندیکاتور تحلیل تکنیکال است که تا حد قابل توجهی سیگنالهای اشتباه سیستم را تعدیل میکند. در واقع این اندیکاتور ترکیبی از میانگین متحرک معمولی (EMA)، دوگانه (DEMA) و حرکت سه گانه است. این اندیکاتور منحصربهفرد مبتنی بر مجموعه دادههای تاریخی است که در نهایت به شکل منحنی پیش چشم معاملهگر ظاهر میشود و به او کمک میکند جهت روند را بفهمد، تغییرات روند در آینده را به دقت تشخیص دهد، نقاط بازگشت را بدون تاخیر پیشبینی کنید و حمایت یا مقاومتی برای قیمت بسازد.
در ادامه این مقاله همراه ما باشید تا با این اندیکاتور همهکاره، دلیل استفاده از آن و استراتژیهایی که میتوان در ارتباط با آن بهکار گرفت، آشنا شویم.
فهرست عناوین مقاله:
اندیکاتور میانگین متحرک نمایی سه گانه (TEMA) چیست؟
TEMA مخفف عبارت Triple Exponential Moving Average به معنای میانگین متحرک نمایی سه گانه است. این اندیکاتور فنی اولین بار در سال ۱۹۹۴ توسط پاتریک مولوی توسعه داده شد تا ضمن ارائه میانگین قیمت بهتر، به نوسان قیمتهای بازار سریعتر پاسخ دهد.
این اندیکاتور تکنیکال بسیاری از نوسانات جزئی قیمت را فیلتر میکند تا تشخیص روند کلی برای معاملهگر راحتتر باشد. اما چیزی که آن را بسیار کارآمد میکند، این است که از یک طرف از چندین EMA تعدیل شده استفاده میکند (هدف از حرکت میانگین چیست؟ این یعنی منحنی TEMA به اندازه کافی تعدیل شده است) و از طرف دیگر بهعنوان یک اندیکاتور تشخیص روند، تنظیماتی برای جلوگیری از تاخیر در پیشبینی قیمت دارند.
دلیل استفاده از اندیکاتور TEMA چیست؟
استفاده از اندیکاتور میانگین متحرک نمایی سه گانه (TEMA) با هدف از حرکت میانگین چیست؟ مزیتهای متعددی همراه است. روندها به مراتب سادهتر تشخیص داده میشوند، هیچگونه مکث یا تاخیری وجود ندارد و مهمتر از همه این شاخص درست مثل میانگین متحرک معمولی مورد استفاده قرار میگیرد.
از سوی دیگر یکی از اشکالات TEMA این است که تغییرات قیمت را خیلی سریع رصد میکند و نشانههای مستقیم و محکمی در رابطه با قیمتها در اختیار معاملهگر میگذارد.
هدف اصلی استفاده از شاخص TEMA از میان برداشتن عدم قطعیت است. زمانی که معاملهگر میکوشد یک استراتژی تشخیص روند محکم و معتبر معرفی کند، اغلب میتواند به سیگنالهای معاملاتی این ابزار ارزشمند تکیه کند.
برای آشنایی کامل با اندیکاتور CMF این مقاله را مطالعه نمایید.
اندیکاتور میانگین متحرک نمایی سه گانه (TEMA) چطور کار میکند؟
اندیکاتور میانگین متحرک نمایی سه گانه (Tema) با تخصیص وزن بیشتر به قیمتهای اخیر دارایی، تلاش میکند تا تاخیر ذاتی مرتبط با اندیکاتورهای میانگین متحرک را از میان بردارد. ممکن است از نام این اندیکاتور اینطور برداشت کنید که به سه مرتبه تعدیل نمایی اشاره میکند؛ در حالی که اینطور نیست.
اصطلاح «سه گانه» یعنی میانگین متحرک نمایی دارای قدر ۳ است. برای آنکه همهچیز طبق دادههای واقعی پایدار باقی بماند و تاخیر از میان برداشته شود، «EMA یِ EMA» یا همان (۲)EMA سه بار از میانگین متحرکی که قبلا سهبرابر شده، کم میشود.
تفاوت بین TEMA متحرک و نسخه کلاسیک اندیکاتور
اولین و مهمترین چیزی که معاملهگر باید بداند این است که میانگین متحرک نمایی سه گانه درست مثل میانگین متحرک معمولی اعمال میشود. در EMA کلاسیک کاربر فقط میتوانست مقدار دوره را پیکربندی کند که بهطور پیشفرض روی عدد ۱۴ تنظیم شده بود. اما در شکل زیر میبینید که نسخههای مختلف این اندیکاتور از جمله TEMA در همان بازه زمانی (۱۴) چقدر متفاوت عمل میکنند.
حتی با چشم غیرمسلح بهوضوح میتوان دید که TEMA نسبت به مدل یگانه و دوگانه چقدر نسبت به تغییرات قیمت سریعتر واکنش نشان هدف از حرکت میانگین چیست؟ میدهد. البته از آنجا که احتمال سیگنالهای غلط هم وجود دارد، انتظار میرود معاملهگر در طول معامله تماموقت چشمان خود را باز نگه دارد.
استراتژیهای معاملاتی اندیکاتور میانگین متحرک نمایی سه گانه (TEMA)
در ادامه با برخی از بهترین استراتژیهای معامله با اندیکاتور میانگین متحرک نمایی سه گانه (TEMA) آشنا میشویم که عمدتا حاصل ترکیب این اندیکاتور با برخی از رایجترین اندیکاتورهای موجود است.
۱. اندیکاتور TEMA + نوسانگر قیمت نزول یافته (Detrended Indicator)
در اولین استراتژی برای شناسایی سیگنالهای معاملاتی از ترکیب اندیکاتور TEMA و Detrended استفاده میکنیم. Detrended تفاوت بین قیمت گذشته و میانگین متحرک را اندازهگیری میکند. در حقیقت سازوکار این اندیکاتور بر اساس میانگین متحرک جابجا شده است که بالا و پایین خط صفر نوسان میکند. مادامی که بالای خط صفر باشد، DPO مثبت و زمانی که به زیر خط صفر میرسد، منفی قلمداد میشود.
در این استراتژی، برای اندیکاتور Detrended از تنظیمات پیش فرض و برای اندیکاتور TEMA عدد دوره را ۱۰۰ در نظر میگیریم.
- سیگنال خرید: هنگامی که TEMA خط قیمت را به سمت پایین میشکند و برای Detrended زیر خط صفر یک چرخش سریع اتفاق میافتد، نشاندهنده سیگنال خرید است.
- سیگنال فروش: هنگامی که اندیکاتور DPO به طرز چشمگیری زیر خط صفر معکوس شده و اندیکاتور TEMA خط قیمت را به سمت بالا میشکند، نشاندهنده سیگنال فروش است.
۲. اندیکاتور TEMA + نوسانگر درصد قیمتی (Percentage Price Oscillator)
استراتژی دوم ترکیب اندیکاتور میانگین متحرک نمایی سه گانه (TEMA) با نوسانگر درصد قیمتی است که نوعی شاخص حرکت است و از یک خط مرکزی، یک هیستوگرام و یک خط سیگنال تشکیل میشود. PPO تفاوت بین دو میانگین متحرک را به عنوان درصدی از میانگین متحرک بزرگتر اندازهگیری کرده و با شناسایی واگراییها و تقاطعهای خط مرکزی، سیگنالهای خرید/فروش میدهد. بهمچنین علاوه بر تایید جهت روند، درست مثل اندیکاتور MACD همگرایی و واگرایی دو میانگین متحرک را منعکس میکند.
- سیگنال خرید: هنگامی که TEMA خط قیمت را به سمت پایین میشکند و تقاطع روی اندیکاتور PPO در محل اشباع خرید رخ میدهد، گویای صعودی شدن بازار است.
- سیگنال فروش: زمانی که TEMA خط قیمت را به سمت پایین و اندیکاتور PPO آن را به سمت بالا میشکند، زمان خروج از بورس فرا میرسد.
۳. اندیکاتور TEMA + اندیکاتور حجم (VOLUME INDICATOR)
در این استراتژی از اندیکاتور TEMA در کنار ابزار معاملاتی اندیکاتور حجم استفاده میکنیم. ایده اصلی حرکت بر اساس حجم معاملات است. به عنوان معاملهگر حتما میدانید که حجم معاملات بالا در بازار از روند صعودی قیمت خبر میدهد. از سوی دیگر زمانی که حجم معاملات پایین است، قیمتها بیشتر نوسان میکنند و عملا روند ندارند. به همین دلیل، احتمال شکست سیگنالهای میانگین متحرک نمایی سه گانه که در طول حجم معاملات کم بازار ظاهر میشوند، بیشتر است.
بر اساس این استراتژی معاملهگر زمانی وارد بازار میشود که خط TEMA حجم معاملات بالاتر را بشکند. سپس معامله را تا زمانی که حرکت قیمت، خط TEMA در جهت مخالف بشکند، باز نگه میداریم. هنگامی که قیمت زیر TEMA بسته شد، باید از موقعیت خارج شویم.
۴. اندیکاتور TEMA + میانگین متحرک وزن دار حجمی (VWMA)
VWMA روی نمودار بهعنوان یک میانگین متحرک استاندارد عمل میکند. تفاوت بین VWMA و میانگین متحرک ساده این است که VWMA روی دورههایی تاکید میکند که حجم معاملات آن بالاتر است. همین ویژگی این اندیکاتور را به یک ابزار عالی برای ترکیب با TEMA تبدیل میکند.
معاملهگر معاملات خود را زمانی باز میکند که TEMA و VWMA با هم تلاقی کنند. دقت کنید که معاملات باید در جهت تقاطع باز شوند و تا زمانی که حرکت قیمت، خط میانگین متحرک وزندار حجمی را در جهت مخالف بشکند، باز بمانند. منتظر میمانیم تا شکستی در خط VWMA ببینیم و بعد معامله را میبندیم.
دیدگاه شما