ممنون برای ۱۰۰سال رقابت با ما، ۳۰ سال اول که نبودی خیلی خسته کننده بود.
شاید بیت کوین یک حباب باشد، اما ارزهای دیجیتالی حباب نیستند!
حتماً شما هم نوشتههای زیادی را در مورد رشد غیرمنتظره قیمت بیت کوین در سال میلادی گذشته خواندهاید. بیت کوین افزایش ارزش زیادی را (در مقابل دلار) تجربه کرده است؛ با این حال، توجه زیاد و افزایش ارزش آن، تعداد زیادی منتقد از جمله پایهگذار ونگوآرد (Vanguard)، جک باگل (Jack Bogle) و برنده جایزه نوبل جوزف استیگلیتز (Joseph E. Stiglitz) از دانشگاه کلمبیا را نیز به خود جلب کرد. همه این افراد به بیت کوین با این نظر که بیت کوین یک حباب است، حمله کردهاند و آن را با شرکتهای آنلاینی (حباب دات کام) مقایسه کردهاند که در واقعیت شرکتهای غیرواقعی بودند که چیز زیادی برای عرضه نداشتند و بدون پشتوانه بودند. استیگلیتز حتی تا آنجایی پیش رفت که گفت از نظر او بیت کوین باید غیرقانونی شود و این ارز کارکرد اجتماعی مفیدی ندارد.
با این که احترام بسیار زیادی برای خرد و دید بسیاری از منتقدان بیت کوین قائلم، احساس میکنم آنها متوجه نکته اصلی نشدهاند و به طور خاص این را میگویم که به نظر من پروفسور استیگلیتز در اشتباه است.
نکته اول این که ارزهای دیجیتال مدتی است که به طور عمومی پذیرفته شدهاند. پس غیرقانونی کردن آنها ایالات متحده آمریکا را در مسیر خطرناکی قرار میدهد. آینده، همانگونه که در صد سال گذشته اتفاق افتاده است، به وسیله پیشرفتهای تکنولوژیک به هم پیوسته هموار خواهد شد و ما باید این پیشرفتها را بپذیریم و آنها را پیش ببریم. ارزهای رمزنگاری شده و دیجیتال مانند بیت کوین به این دلیل در حال جلب کردن توجه مردم هستند که خدماتی را ارائه میدهند که ارزهای موجود نتوانستهاند آن ها را عرضه کنند.
بیت کوین یک شرکت، به شکلی که قبلا وجود داشته نیست و مقایسه آن با یک شرکت، درست نیست. این یکی از بزرگترین اشتباهاتی است که من در صحبتهای منتقدین میبینم. تاکید حباب دات کام و حباب بیت کوین بر این که بیت کوین یک شرکت حبابی است، کاملا دور از ماهیت بیت کوین است. بیت کوین تنها یکی از ارزهای رمزنگاری شده و دیجیتال است؛ پس وقتی در مورد بیت کوین صحبت می کنیم، به همان دلیل که در مورد میزان سرمایه یک شرکت خاص فکر نمیکنیم، به همین ترتیب هم در حباب دات کام و حباب بیت کوین مورد یک ارز خاص هم فکر نمیکنیم.
نه من و نه هیچ فرد دیگری قادر نیست با اطمینان بگوید دلار در ۳۰ سال آینده چگونه عمل میکند. اگر شما میتوانستید با اطمینان و دقت عملکرد آینده هر ارزی را پیشبینی کنید، دیگر لازم نبود کار کنید. خرید و فروش یا تریدینگ ارز، یک صنعت بزرگ است و حتی بهترین افراد این صنعت هم در آن متضرر میشوند و همواره با تردید و عدم اطمینان سر و کار دارند. پس آیا احتمال آن وجود دارد که بیت کوین از ۱۰,۰۰۰ دلار به مثلا ۲۰,۰۰۰ دلار یا ۵۰,۰۰۰ دلار افزایش قیمت پیدا کند؟ البته که وجود دارد.
آیا این احتمال وجود دارد که قیمت بیت کوین به ۱۰۰ دلار کاهش پیدا کند؟ قطعاً این احتمال وجود دارد. در واقع ما جواب هیچ یک از این سوال ها را نمیدانیم. همانطور که نمیدانیم در دهه بعد واکنش یورو نسبت به دلار چگونه خواهد بود. اما، بازارها دارند به این نتیجه میرسند که از ایده بیت کوین استفاده کنند، همان گونه که شرکت NASDAQ در نظر دارد تا در نیمه اول سال ۲۰۱۸ بیت کوین را نیز بپذیرد.
بنابراین با این که خود بیت کوین قابل اطمینان نیست و میتواند یک حباب تلقی شود، ارزهای رمزنگاری شده و دیجیتال توجه زیادی را به سمت خود جلب کردهاند؛ بدون این که مردم متوجه باشند، هم اکنون جامعه تا حد زیادی شروع به پذیرفتن این مدل کرده است:
به این فکر کنید که چگونه خرید میکنید و با پول خود پرداخت انجام میدهید. تعداد بسیار کمی از افرادی که من میشناسم پول نقد با خود حمل میکنند و به جای آن، از کردیت کارت یا کارت بانکی استفاده میکنند. با این که کارتهای بانکی و کردیت کارتها از پول واقعی استفاده میکنند، در بیشتر مواقع پولی دست به دست نمیشود. فقط افرادی میگویند که این پول در جایی ذخیره شده است. این موضوع درست مثل زمانی است که بانک میگوید تمام پول شما را در اختیار دارد و ذخیره کرده است، اما مقدار دقیق پول نقد را موجود ندارد. بیشتر ارزها در حال حاضر به خودی خود ارزش یا پشتیبانی ندارند، اما در عوض بر قول موسسات مالی و حکومتها تکیه میکنند.
ارزهای دیجیتال در اختیار افراد هستند و بازار بزرگی هم به نمایندگی از خود دارند. قراردادهای مرتبط با خدمات خطوط هوایی، هتلهای اقامتی و کارتهای اعتباری (که پس از رزرو در آینده به کاربر ارائه میشوند) در واقع همان ارزهای دیجیتال هستند. بسیاری از آنها دلار نیستند، بلکه یک ارز دیجیتال هستند که توسط یک شرکت اداره میشوند و میتوانند ارزش خود را از دست بدهند؛ ولی تا زمانی که آن شرکت طبق قرارداد بسته شده رفتار کند ارزش دارند. این ارزها توسط حکومت، طلا، نقره یا مبالغ پول نقد پشتیبانی مستقیم نمیشوند.
در عوض، آنها قراردادهایی هستند که میگویند این ارز (یعنی قراردادشان برای ارائه یک خدمت در آینده) دارای ارزش است و واقعا هم ارزش دارند. آنقدر ارزش دارند که IRS (اداره مالیات آمریکا) در چند نمونه به عنوان منبع درآمد به خاطر این قراردادهای عملاً از نوع آتی از خطوط هوایی مالیات دریافت کرده است (با این که موقعیت فعلی آنها به شکلی است که نباید از آنها مالیات گرفته شود.)
ما به این دلیل از ارزهای دیجیتال در زندگی روزمره خود استفاده میکنیم و بیشتر نسل جدید با ارزهای دیجیتال بزرگ میشوند که خود پول نقد نیز بیشتر یک قرارداد است.
ارزهای رمزنگاری شده همچنین یک روش جدید را برای تعیین ارزش برای ارزهایی مستقل از دولتها را نشان میدهند. این به طور طبیعی باعث ترس دولتها میشود زیرا یکی از بزرگترین روشهای اعمال قدرت را که قرنها در اختیار کشورها بوده از کنترل دولتها خارج میکند: کنترل پول و کنترل مردم. این میتواند یکی از دلایلی باشد که بیشتر ارزهای رمزنگاری شده ابتدا برای دارک وب (Dark Web)، خریدهای آنلاین و سرویسهایی خارج از اقتصاد سنتی و متفاوت از تجارت به شکلی که قبلا وجود داشت به وجود آمدند.
جدا کردن ارز از حکومت میتواند به یک ارز امکان دهد تا قیمت (یا ارزش) آن ارز، در دورههای تغییرات سیاسی، تورم، جنگ و انتخابات ثابت باشد. نزاع سیاسی در یک کشور میتواند باعث آشفتگی و هرج مرج یک ارز شود. اما یک ارز رمزنگاری شده یا دیجیتال که در سطح بین المللی پذیرفته شده باشد و از همه دولتها مستقل است، میتواند با کم کردن حضور دولتها و ریسکهای سیاست عمومی، اقتصاد پایاتر و با ثباتتری را رقم بزند.
اگر شما در برزیل یا ونزوئلا زندگی کردهاید و تحلیل رفتن ارزش پول ملی و تورم بسیار زیاد را در زمانهای مختلف در طول ۲۰ سال گذشته دیدهاید، میتوانید ارزش اقتصاد پایداری که به فضای سیاسی کشورها بستگی ندارد را درک کنید. اساسا، این یک راه برای کاهش ریسک دولتی به وسیله یکی کردن پول کشورهای مختلف به یک پول جهانی است.
اکنون، این ارزها راه درازی را در پیش دارند تا به جایی برسند که بتوانند یک بازار جهانی و پایدار را به نمایش بگذارند. برای رسیدن به این هدف، به نظر من، ما به این نیاز داریم که بخش زیادی یا حداقل یک یا دو کشور کوچک از کنترل پول خود دست بردارند و به یک ارز رمزنگاری شده روی آورند، البته ممکن است هرگز این اتفاق نیفتد.
در نتیجه میتوان گفت که در عین حال که ممکن است بیت کوین یا هر ارز دیحیتال یا رمزنگاری شده مشخصی در پایان موفق نباشند، اما همزمان آنها توجه افراد را به ایدهای جدید برای داشتن یک ارز متحد که از ریسک دولتها جدا است، جلب میکنند. به این ترتیب پذیرش گسترده ارزهای دیجیتال میتواند راه را برای تغییرات و درخواست، برای ارزهای رمزنگاری شده هموار کند.
اما وقتی افرادی میگویند این شکل جدید از پول، یک حباب است، آنها این حقیقت را که جامعه خیلی وقت است که ارزهای دیجیتال را به عنوان یک روش پرداخت روزمره پذیرفته است، نادیده میگیرند. این یک پیشرفت تکنولوژیکی است که به عقب باز نمیگردد و از بین هم نخواهد رفت.
پس همانطور که قمار بر روی تمام پولی که دارید بر روی یک ارز رمزنگاری شده از نظر مدیریت ریسک ایده درستی نیست، این که مخالف یک تکنولوژی در حال گسترش و تغییر باشید هم ایده مناسبی نخواهد بود.
حباب اقتصادی یا حباب قیمت (Economic bubble) چیست؟
اگر گذشته ی بازار بیت کوین را بررسی کنیم، به دفعات با اخباری مواجه می شویم که به حباب بودن قیمت بیت کوین اشاره می کند. به همین منظور ابتدا به تعریف مفهوم حباب اقتصادی می پردازیم، چراکه اگر با معنا و مفهوم حباب در بازار آشنایی نداشته باشید، قادر نخواهید بود تا حباب بودن یا نبودن یک بازار خاص مثل بیت کوین را تشخیص دهید. در این مقاله به بررسی جامع حباب اقتصادی و قیمتی می پردازیم پس با مرکز تحقیقات بلاک چین همراه باشید.
به زبان ساده اختلاف بین ارزش ذاتی یک کالا با قیمت مبادله ای آن در بازار نقدی را حباب می گویند. فرض کنید قیمت ماشین الف درب کارخانه 13 میلیون تومان است ولی همان ماشین در بازار نقدی 14 میلیون معامله می شود، به این اختلاف یک میلیون تومانی حباب قیمتی گفته می شود. به بیان دیگر حباب اقتصادی، داد و ستد با نرخ بسیار گرانتر از ارزش واقعی مورد معامله است که در سطح جامعه همه گیر می شود. چراکه تعیین ارزش واقعی، کار دشواری است و معمولا پس از افت ناگهانی قیمت و به اصطلاح ترکیدن حباب متوجه وجود حباب می شوند.
حباب های بازار سرمايه پديده های اقتصادی چشمگيری هستند که اغلب مسئول بحران های شديد مالی و توزيع نامناسب سرمايه گذاری محسوب می شوند. شايد بتوان ريشه اصلی نوسانات در سطح کلان اقتصاد را در تورم و نوسانات سطح قيمت ها دانست.
سایت نزدک حباب اقتصادی را به عنوان پدیده ای در بازار تعریف کرده که در آن سطح قیمت به شدت بالاتر از ارزش بنیادی( فاندامنتال) قرار گرفته است، علاوه بر این تشخیص وجود داشتن حباب امکان پذیر نیست و افراد بعد از شکست شدید قیمت است که متوجه وجود حباب در بازار می شوند.
پیتر گاربر در کتاب خود با عنوان ” اولین حباب هاي معروف” معتقد است که حباب یک اصطلاح مبهم و بدون تعریف مشخص است. او بهترین تعریف از حباب را اینگونه میداند:” تغییرات قیمتی که با استفاده از ارزش بنیادي قابل توضیح نباشند” با توجه به این تعریف حباب ها میتوانند مثبت یا منفی باشند. او همچنین به تعریف دیکشنری اقتصاد سیاسی پالگریو اشاره کرده که حباب را “هر نوع پیروی نادرست قیمت از فعالیت هاي شدید سفته بازی” تعریف میکند. همان طور که از این تعریف برمی آید نادرست بودن قیمت چیزیی شامل اصول گذشته است و تنها بعد از وقوع حباب میتوان اندازه ی آن حباب دات کام و حباب بیت کوین را محاسبه کرد.
حباب چگونه ایجاد می شود؟
قیمت عرضه قیمتی است که فروشنده مایل است کالای خود را به آن قیمت بفروش برساند، همچنین قیمت تقاضا قیمتی است که خریدار مایل به خرید در آن قیمت می باشد. نقطه تعادلی قیمت یک بازار، زمانی اتفاق می افتد که قیمت عرضه با قیمت تقاضا برابر است.
حباب قیمت نیز از قاعده عرضه و تقاضا مستثنا نیست، به این صورت که خریدار حاضر است تا کالای مورد نظر خود را با قیمت بالاتر از ارزش ذاتی خریداری کند زیرا یا عرضه کالا محدود شده است یا امیدوار است که با قیمت بالاتری بعد از مدتی آن را بفروش رساند، در نتیجه حباب مثبت (قیمت نقدی بیشتر از قیمت ذاتی) در سه حالت بوجود می آید:
- امید به افزایش قیمت در بازار وجود دارد
- سرمایه موجود در بازار در حال افزایش است (سفته بازی و تقاضای کاذب ناشی از انباشت سرمایه در یک بازار)
- کمبود کالا بوجود آمده است
برعکس این فرآیند هم صادق است و حباب منفی (قیمت نقدی کمتر از ارزش ذاتی) نیز در 3 حالت ایجاد می شود:
- امید به کاهش قیمت ها در بلند مدت در بازار بوجود آمده است.
- سرمایه موجود در بازار در حال حرکت بسمت بازار یا کالای دیگر است.
- افزایش عرضه بوجود آمده است.
اصطلاح حباب در علم مالی به طور کلی به وضعیتی اشاره دارد که قیمت یک دارایی با اختلاف قابل توجهی از قیمت و ارزش بنیادین آن دارایی بالاتر باشد. در طول دوره یک حباب، قیمت ها برای یک دارایی مالی و یا یک گروه از دارایی های مالی بصورت قابل توجهی متورم می شود و در نتیجه، رابطه اندکی بین ارزش ذاتی آن گروه از دارایی ها با قیمت آن ها در بازار وجود دارد.
به بیان فنی تر اگر از دیدگاه بازار های مالی بررسی کنیم می توانیم بگوییم که حباب های مثبت و منفی حاصل نگرش و پیگیری رفتار تریدرها در بازار می باشد. اما سوال مهمی که در اینجا مطرح می شود این است که چه عواملی سبب رفتار هیجانی تریدرها در جهت خرید یا فروش در بازار می گردد؟
مهمترین دلیل این گونه از رفتار ها نقدینگی است. هنگامی که نقدینگی در بازار بصورت غیر قابل کنترل افزایش می یابد، سبب افزایش تقاضا برای وام در بانک ها خواهد شد و در نتیجه بسیاری از این وام گیرندگان، وارد بازارهای مالی شده و از افزایش آسیب پذیری بازار در مقابل نوسانات قیمت جلوگیری می کنند، چرا که این تریدر ها هستند که با داشتن قدرت خرید های کوتاه مدت و بدون پشتوانه باعث ایجاد نوسان در بازار می شوند.
علاوه بر این در زمانی که نقدینگی افزایش می یابد (Liquidity)، سهم کوچکی از یک بازار توسط سرمایه ی بسیار زیادی دنبال می شود که در نتیجه آن، هم بازار های مناسب و هم بازار های نامناسب شاهد رشد چشمگیر قیمتی نسبت به ارزش فاندامنتال خود خواهند بود. در این صورت است که حباب قیمتی در یک بازار شکل می گیرد. اما به غیر از نقدینگی، دلایل و نظریه های مختلف روانشناسی نیز برای ایجاد حباب قیمتی در بازار های مالی وجود دارد :
دلایل شکل گیری حباب اقتصادی
نظریه احمق های بزرگ:
در یک مارکت استاندارد و سالم، خریداران خوشبینی (احمق ها) حضور دارند که در زمان بالا بودن قیمت، خرید خود را انجام داده اند و امیدوار هستندکه به افراد امیدوار دیگر (احمق های بزرگ) در قیمتی بسیار بالاتر بفروشند. این فرایند باعث شکل گیری حباب می شود، بر همین اساس تا زمانی که احمق ها بتوانند احمق های بزرگتر را پیدا کنند، حباب قیمتی ادامه خواهد داشت.
نظریه برون یابی و پیش بینی اشتباه:
در این نظریه، تریدر ها سوابق اطلاعات بازار را با وضعیت حال بازار مقایسه می کنند. اگر قیمت در تاریخچه بازار به میزان معینی رشد داشته باشد، تصور می کنندکه به همان میزان رشد می تواند دوباره اتفاق بیافتد (قبلا 3 برابر شده است پس الان هم می تواند 3 برابر شود). نکته اساسی اینجاست که سرمایه گذاران تمایل دارند که میزان بازگشت سرمایه های خارج از معمول بازار را در یک تاریخچه معین بیابند و آن را با امروز بازار تطبیق دهند.
این تفکر سبب می شود که افراد در قیمت های بالا و بالاتر به بازار ورود کرده و خرید انجام دهند. در چنین شرایطی هنگامی که سرمایه گذاران احساس کنند که دیگر حباب دات کام و حباب بیت کوین توان برقراری تعادل میان سرمایه گذاری و بازگشت سرمایه وجود ندارد، شروع به تقاضای بازگشت سرمایه ی خود با هیجان بیشتری خواهند نمود. در نتیجه این رفتار، سرمایه ی غیر اقتصادی را باز می گرداند و اصطلاحا حباب قیمتی می ترکد.
نظریه رفتار تجمعی (تفکر گلهای):
در این نظریه غالب معامله گران (تریدر ها) حباب دات کام و حباب بیت کوین تمایل دارند تا هم جهت با بازار حرکت کنند که این روند بر اساس تحلیل تکنیکال امکان پذیر می باشد. بر اساس این نظریه، بعد از ورود سرمایه گذاران بزرگ اولیه، افراد هم جهت با حرکت بازار وارد خواهند شد و بصورت پیوسته بازار را در جهت تحقق یافتن تحلیل های تکنیکال خود حرکت می دهند، این امر باعث تحقق یافتن پیشگویی تریدرها می شود و اصطلاحا به آن Self-fultilling prophecy می گویند. تا وقتی که این حرکت تجمعی تریدرها بیشتر از حد معقول ادامه پیدا کند، حباب قیمتی نیز باقی خواهد ماند.
معرفی چند حباب تاریخی
تاریخ لزوماً خود را تکرار نمی کند بلکه این مردم هستند که آن را به آسانی فراموش می کنند، یک عمل مالی کوچک می تواند بصورت ناگهانی به یک خطر بزرگ تجاري تبدیل شود. از این رو، مردم همواره از سرمایه گذاري و خرید دارایی هاي داراي ریسک مضطربند. افراد بسیار زیادي در دام چنین خطرهایی گرفتار می شوند و سپس ناگاه حباب منفجر می شود. شاید عاقلانه این باشد که پس از تشخیص خطر، سریعاً دارایی خود را فروخته و سود آن برداشت شود. البته، همیشه زمان مناسب نقد کردن دارایی نمی باشد.
حباب گل هاي لاله ی هلند:
هیجان گل هاي لاله استعاره ای است که معمولاً براي افزایش شدید قیمت ها در اقتصاد به کار می رود. ریشه ی این قضیه که از آن به عنوان اولین حباب قیمتی در اقتصاد یاد می شود به سال 1637میلادي در هلند باز می گردد که قیمت گونه خاصی از گل لاله به شدت افزایش یافت.
شاید یکی از معروف ترین و مهمترین اتفاقات و حوادث غیرقابل باوری که در قرن 17در کشور هلند رخ داد بیماري گل لاله یا جنون گل لاله باشد و بدین ترتیب بود که یک ویروس به نام موزائیک به گل هاي لاله حمله ور شد و موجب شد که بر روي گل های لاله، خطوط درخشان و رنگی به وجود آید که مورد علاقه و ستایش کلکسیون داران واقع شود. بدین ترتیب قیمت این گل ویروس زده خیلی سریع رو به افزایش گذاشت و سرمایه گذارن و باغداران، تقاضای پیاز این گل را می کردند افزایش تقاضای این گل منجر به افزایش قیمت بیشتر گل لاله معمولی شد و سود زیادی براي سرمایه داران و صاحبان این باغ و بستان ها به ارمغان آورد.
حباب بازار دارایی ژاپن
در فاصله ی سال های انتهایی دهه 1980تا اوایل دهه 1990 اقتصاد ژاپن به عقیده کارشناسان دچار معضل حباب مسکن و سایر دارایی ها بوده است. به عنوان مثال این مشکل در بازار مسکن طی این دوره تا حد سه برابر شدن قیمت ها نیز ادامه یافت، سپس از اوایل دهه 90 قیمت بسیاری از دارایی ها به شدت سقوط کرد. رشد فوق العاده و فروافتادن قیمت ها مشکلات بسیاری را در اقتصاد ژاپن سبب شد و زمان زیادی پس از آن ذهن سیاستگذاران را به خود مشغول کرد. در این میان ارتباط بین بازارهای واقعی و بازارهای مالی عامل مهمی در بروز این حباب قیمت بود و موضوع تحقیق بسیاري از محققان قرار گرفت.
حباب دات کام آمریکا
رفتار قیمت سهام اینترنت در اواخر دهه 1990 غیر عادی بود. در فوریه سال 2000 این بخش که تقریباً 400 شرکت داشت، فقط 6 درصد از کل بازار سرمایه را شامل می شد در حالی که حدود 20درصد از سهام قابل معامله امریکا را در اختیار داشت. این تصویر موجب شد تا بسیاري از صاحب نظران بر این عقیده باشند که در این بخش از اقتصاد حباب وجود دارد. ارزش این بنگاه ها خیلی زود از دست رفت و تا پایان سال 2000 میلادی به سطح قبل از سال 1998 بازگشت که تقریباً 70 درصد از نقطه اوج خود پایینتر بود.
همچنین، گردش مالی و نوسانات بازدهی های این بخش در این فرآیند از بین رفت. در طی این دوره نسبت بازدهی به قیمت سهام اینترنت بسیار بالاتر از سایر سهم ها بود و این عوامل باعث شد که قیمت واقعی از قیمت پیش بینی شده تفاوت بسیاری داشته باشد اما در نهایت قیمت های حبابی سهام اینترنت که اینک به حباب دات کام معروف شده است در سال 2000 سقوط کرد به نرخ هاي پیش از سال 1998 بازگشت.
قیمت بیت کوین؛ آیا این افزایش طبیعی است و یا حباب رخ داده است؟
با جستجوی کلمه “بیت کوین” در گوگل (در بریتانیا)، در می یابید که چهار حباب دات کام و حباب بیت کوین گزینه بالای لیست عبارتند از: “تجارت بیت کوین، بدون هزینه“، “سریع ترین روش خرید بیت کوین“، “بیت کوین را از کجا بخرم” و “جستجو برای سرمایه گذاری در بیت کوین“. این بار می خواهیم به “تجارت ارز رمزپایه (کریپتوکارنسی) با اعتماد به نفس” بپردازیم. یک گزارش خبر نیمروزی بی بی سی کنفرانسی را نشان داد که در آن شور و هیجان بیت کوین (و بلاک چین) ملموس بود.
این موارد همگی به ما نشان می دهد که اکنون بیت کوین به یک مرحله تازه رسیده است. برای برخی اوقات، بورس سهام و ارز ارزشگذاری بالایی برای این تجارت در مقایسه با میانگین سود بلندمدت داشته است. اما حباب دات کام و حباب بیت کوین باید گفت که اینجا هیجانی شبیه آنچه که در مورد حباب سهام “دات کام” در سال های 1999 تا 2000 رخ داد، وجود ندارد. این هیجان به دنیای ارزهای رمزپایه ای مشابه بیت کوین و اتریوم منتقل شده است.
در این اواخر، تمرکز بر روی ICOها یا همان ارائه کنندگان کوین اولیه (ارز دیجیتال) قرار گرفته است؛ روشی برای شرکت ها تا نقدینگی خود را بی نیاز از لیست های رسمی بازار سهام و ارز، افزایش دهند. سرمایه گذاران ژتون هایی (سکه های دیجیتالی) را در کسب و کارهایی می گیرند که دارای ثبت های رسمی نیستند. به شکل قابل توجهی، نزدیک به ششصد ICO طرح ریزی و یا راه اندازی شده اند.
این اشتیاق، هم علت و هم معلول افزایش شدید قیمت بیت کوین بر روی نمودار ماه های اخیر گشته است. در اخبار جدیدی آمده بود که بورس تجاری شیکاگو معاملات خود را در آینده توسط بیت کوین به انجام می رساند؛ قراردادها بر اساس یک ارز موهوم و مفهومی صورت می گیرد. بیشتر مردم با خرید بیت کوین می خواهند تجارت کنند و این امر به معنای تقاضای بیشتر است و به همین علت، قیمت بیت کوین باید افزایش یابد. اما جذابیت بیت کوین در چیست و چرا قیمت بیت کوین رو به افزایش است؟
در اینجا سه بحث وجود دارد: محدودیت طبیعی عرضه (کوین های جدید فقط به وسیله محاسبات پیچیده ریاضی ایجاد می شوند، و در کل محدودیت 21 میلیونی وجود دارد)؛ ترس در رابطه با ارزش بلندمدت پول های بدون پشتوانه در زمان رهاسازی کمیّ آنها؛ و جذابیت شرایط ناشناس بودن آن. این عامل آخر، بیت کوین را برای جنایتکاران جذاب می سازد (حتی از پول نقد واقعی هم جذاب تر است).
این سه عامل نشان دهنده این است که چرا بعضی تقاضاها برای بیت کوین به وجود می آید و در پی آن قیمت بیت کوین با افزایش مواجه می شود، اما همچنان برای این موج اخیر کافی به نظر نمی رسد. ارزهای رمزپایه رقیب در حال ظهورند، جنایت در جامعه به شکلی ناگهانی دچار افزایش نشده است، و نشانه ای از تورم عمومی نیز دیده نمی شود. یک نظریه برای این امر این است که بلاک چین –فناوری برجسته کننده بیت کوین- در صنعت مالی مورد استفاده قرار خواهد گرفت. اما شما می توانید بلاک چین هایی را بدون نیاز به بیت کوین بسازید؛ موفقیت این دو پیوند ناگسستنی باهم ندارد.
دلیلی که بیشتر از همه برای این بازار تقاضای بیت کوین پذیرفتنی است، این است که قیمت آن به سرعت بالا می رود (نمودار را ببینید).
مردم بیت کوین را برای استفاده در زندگی روزمره خود خریداری نمی کنند. ارزها برای مبادله در حد متوسط، نیازمند پایداری قیمت هستند. خریداران تمایلی به مبادله ژتونی ندارند که ممکن است در روز بعد با پرش قیمتی مواجه شود؛ فروشندگان نمی خواهند ژتونی بگیرند که ممکن است سقوط قیمتی شدید داشته باشد. همانطور که “بلافورد پوتنام” و “اریک نورلند” از CME می نویسند:
نباید افسوس بخورید که چرا 20 بیت کوین برای یک ماشین 40 هزار دلاری در ژوئن 2017 پرداخت کردید، در حالی که همان 20 بیت کوین در اکتبر همین سال نزدیک به 100 هزار دلار ارزش دارد؟
در واقع، نمودار ثبت شده برای مدت زمانی که از ایجاد بیت کوین گذشته است، همانطور که افزایش ها مشخص است، برخی سقوط های کلان را نیز نشان می دهد؛ شاید همانطور که از قدیم می گویند “بالا رفتن مثل موشک، پایین آمدن همچون شلاق.”
بنا به تعریف نظریه احمق تر، مردم بیت کوین را می خرند به این امید که با افزایش قیمت بیت کوین، آن را به کس دیگری بفروشند. کسی می گفت که احمق ها کسانی هستند که بیت کوین نمی خرند، چرا که هرکس خریده است، میلیونر شده است. اما این میلیونر (واژه ای که در اوایل قرن هجدهم و در زمان رخ دادن حباب می سی سی پی ابداع شد) شدن بر روی کاغذ یا “بیت”ها یک روی سکه است؛ در روی دیگر سکه، احتمال این وجود دارد که درگیر یک حباب شوید و دارایی تان را از دست بدهید.
اگر “همه” سعی کنند که با خرید بیت کوین “میلیونر” شوند و ثروت خود را میلیون ها برابر افزایش دهند، بازار می خشکد و قیمت ها می شکند؛ این اتفاقی است که در حباب می سی سی پی و دیگر حباب ها رخ می دهد؛ و چون سرمایه گذاران بدانند که چنین اتفاقی ممکن است رخ دهد، برای فروش سریعتر اقدام می کنند. زمانی که شکست قیمت اتفاق بیفتد –که نمی تواند زیاد دور باشد- نتیجه دراماتیک خواهد بود.
موسسان پی پال چگونه از بحران اقتصادی حباب دات کام جان سالم به در بردند
داستان شکلگیری پیپال به سال ۱۹۹۸ دقیقا زمانیکه حباب دات کام در حال شکلگیری بود برمیگردد. حبابی که در سال ۱۹۹۷ شکل گرفت و بعد از ۶ سال منفجر شد و در خلال آن پیپال، آمازون، ایبی و برخی از استارتآپهای بزرگی که هماکنون توسعه یافتهاند، به سختی از آن جان سالم به در بردند.
داستان شکلگیری پیپال به سال ۱۹۹۸ دقیقا زمانیکه حباب دات کام در حال شکلگیری بود برمیگردد. حبابی که در سال ۱۹۹۷ شکل گرفت و بعد از ۶ سال منفجر شد و در خلال آن پیپال، آمازون، ایبی و برخی از استارتآپهای بزرگی که هماکنون توسعه یافتهاند، به سختی از آن جان سالم به در بردند.
حباب یکی از موضوعات پیچیدهی اقتصادی است که اغلب در حوزههای مختلف اقتصادی مثل سکه، مسکن، دلار و … رخ میدهد. اما در سال ۱۹۹۸ اتفاق جالبی افتاد، این حباب اقتصادی حول کسبوکارهای اینترنتی شکل گرفت.
حباب اقتصادی چیست و چگونه شکل میگیرد؟
حباب اقتصادی داد و ستدی فراتر از ارزش واقعی معامله است. در واقع شما یک دارایی را با قیمتی بیشتر از قیمت واقعی آن دارایی میخرید، چون احساس میکنید فرد دیگری را پیدا خواهید کرد که این دارایی را با قیمتی بیشتر از آنچه که شما پرداخت کردهاید، از شما بخرد. این حباب همچنان بزرگتر میشود تا اینکه دیگر کسی دارایی موردنظر را با قیمت فراتر از قیمت واقعی نمیخرد. در چنین شرایطی حباب میترکد و یک بحران اقتصادی شکل میگیرد. بحرانی که منجر به ثروتمندشدن عدهای و متضرر شدن عدهای دیگر میشود.
داستان شکلگیری حباب دات کام
سال ۱۹۹۷ توجه سرمایهگذاران و کارآفرینان به دنیای اینترنت بیش از اندازه شد، تا جایی که سادهترین ایدهها توانسته بودند سرمایههای زیادی را به خود اختصاص دهند. بسیاری از شرکتهای اینترنتی که در آن زمان شکل گرفتند، امروزه وجود خارجی ندارند. در واقع، بسیاری از سرمایهگذاران پول نقد خود را در استارتاپهایی سرمایهگذاری کردند که بازدهی کافی نداشت. به عبارت سادهتر، کارآفرینان و سرمایهگذاران احساس میکردند که به یک بازار گسترده و سودده دست یافتهاند، در حالیکه این توهمی بیش نبود.
پیتر تیل در مصاحبهای که با مجلهی تایم در مورد حباب اقتصادی دههی ۹۰ داشت میگوید آن سالها اینکه شرکتها باید به سهامداران خود سود برسانند، به اندازهی امروز واضح و آشکار نبود، در واقع اولویت نبود. هدف فقط راهاندازی شرکتهای اینترنتی و امیدوار بودن به سوددهی بود.
با اینکه حباب اقتصادی و اتفاقاتی که در سال ۱۹۹۰ رخ داده، فوقالعاده پیچیده و جذاب است. اما نمیخواهیم بیشتر از این به تکرار مکررات بپردازیم، شما میتوانید این موضوع را گوگل کنید و ریز به ریز اتفاقات آن دوران را بخوانید. اما آنچه پراهمیتتر به نظر میرسد و حداقل آموزندهتر است، درسهایی است که منجر به نجات تعدادی از کارآفرینان خوششانس آن زمان شد.
درس هایی از استارتآپهای عصر حباب دات کام
در سال ۲۰۰۰ پیترتیل از معدود افرادی بود که آینده را پیشبینی کرد. مارس ۲۰۰۰ داستان معروفی از اتاق جلسهی پیپال منتشر شد. زمانیکه بحث فروش پیپال به میان آمد، همهی اعضای تیمِ مدیریت مخالف بودند، به جز تیل که با آرامش در آن جلسه عنوان کرد حباب اقتصادی به اوج خود رسیده و اکنون ما باید فقط به دنبال سکههای نقد باشیم.
پیتر تیل معتقد است هر زمانی حباب مخصوص خود را دارد، او میگوید امروزه ما در حباب دیگری گیر افتادهایم و آن حباب تحصیلات دانشگاهی است.
پیتر تیل معتقد است حباب دات کام و حباب بیت کوین استارتآپهای سیلیکونولی درسهای مهمی از دوران حباب دات کام آموختند و او آنها را در چهار دسته جای میدهد که در ادامه به آنها میپردازیم.
پیشرفت تدریجی است
آنچه که حباب اقتصادی آن زمان را متورمتر کرد، چشمانداز بزرگ و غیرواقعی بود. کارآفرینان و سرمایهگذاران آن زمان واقعا زیادهروی کردند. هر کسی ادعا میکرد که قادر است کاری بزرگ انجام دهد و هر کسی میخواست جهان را تغییر دهد. آنهایی که میتوانند جهان را با تغییرات بزرگ همراه کنند فروتن هستند و میدانند که پیشرفتهای آرام و کوچک تنها مسیر امن رو به جلو هستند.
برنامهریزی تنها زمانی به درد میخورد که انعطافپذیر باشد
در تمام مسیر کارآفرینی باید انعطافپذیر ماند. اگر شما به عنوان یک کارآفرین برای روزهای پیشرو برنامهریزی کردهاید و دقیقا میدانید که چه کاری را چه زمانی انجام خواهید داد، احتمالا در مسیر اشتباهی هستید. کارآفرینان اگنوستیک(ندانمگرا) هستند، آنها نمیدانند چه کاری را باید انجام دهند، بلکه همه چیز را با آزمون، خطا و تکرار پیش میبرند.
روحیهی رقابتی داشته باشید
سعی نکنید یک بازار جدید ایجاد کنید، تنها راه برای اینکه مطمئن شوید کسبوکار شما واقعیست این است که کسبوکارتان را با وجود حداقل یک مشتری برای محصولتان شروع کنید. بنابراین نه تنها باید از رقیب نترسید، بلکه باید در بازاری وارد شوید که رقیب دارید. بهترین راه این است که محصولات رقبای موفق را بهبود داده و سعی یک محصول موفق بهتر تولید کنید.
تبریک بنز برای سالگرد ۱۰۰ سالگی “بی ام و” میتواند نمودی از این مورد باشد.
ممنون برای ۱۰۰سال رقابت با ما، ۳۰ سال اول که نبودی خیلی خسته کننده بود.
روی محصول تمرکز کنید، نه فروش
اگر محصول شما نیاز به تبلیغات و یا فروشندگانی برای فروش دارد، محصولتان به اندازهی کافی خوب نیست. تبلیغات در دوران حباب اقتصادی کارگشا نیست و به وضوح بیفایده است. در چنین وضعیتی تنها رشد ویروسی است که پایدار میماند.
پیتر تیل میگوید قوانین بسیار پیچیدهای بر جهان حاکم است، به همین جهت نمیتوان گفت دقیقا چه کاری خوب است و چه کاری بد. همهچیز اقتضایی است، در واقع فعالیتی که منجر به موفقیت ما در یک شرایط خاص شده است، ممکن است منجر به شکست فرد دیگری با شرایط متفاوت گردد. لذا ما نیاز داریم در شرایط گوناگون خود را در دل حوادث بیندازیم و به آرامی مسیر را پیش ببریم. اما نکتهی مهمی که وجود دارد اینست که ما باید یاد بگیریم از مغزمان به اندازهی سایر اندامهای بدنمان بهره بگیریم.
با این حال، ما هماکنون نیاز داریم که برخی از غرورها و تعصبات مشابه با سال ۱۹۹۹ را داشته باشیم. ما فناوریهای جدید میخواهیم، برای ساخت نسل بعدی از شرکتها ما نیاز داریم که اشتباهات گذشته را کنار بگذاریم و با طرز تفکری صحیح برای کارهای جدیدتر قدم برداریم.
مهری سیاهریش
کارشناس ارشد مدیریت کسب وکار (MBA) وبلاگنویس کسب و کار و محقق حوزه بازاریابی محتوا
بازار سهام تکنولوژی مانند حباب دات کام شده است
یکی از بزرگترین سرمایهگذاران سیلسکون ولی میگوید:رشد قدرتمند سهام بخش تکنولوژی مانند رشد شدید سهام تکنولوژی در سال ۱۹۹۹ است که در نهایت منجر به ترکیدن حباب موسوم به دات کام شد.
یکی از بزرگترین سرمایهگذاران سیلسکون ولی میگوید:رشد قدرتمند سهام بخش تکنولوژی مانند رشد شدید سهام تکنولوژی در سال ۱۹۹۹ است که در نهایت منجر به ترکیدن حباب موسوم به دات کام شد.
به گزارش مهر به نقل از راشاتودی، بیل گرلی یکی از بزرگترین سرمایهگذاران سیلسکون ولی، میگوید: رشد قدرتمند سهام بخش تکنولوژی از مقادیر پایین ماه مارس، مانند رشد شدید سهام تکنولوژی در سال ۱۹۹۹ است که در نهایت منجر به ترکیدن حباب موسوم به دات کام شد.
گرلی در مصاحبه با سیانبیسی گفت: امروز بازار سهام یک ماهیت خیالی پیدا کرده است. افراد خواهان سرمایهگذاری با ریسک بالا هستند، آنها در مورد پروژههایی هیجانزده میشوند که شاید ۵ تا ۱۰ سال دیگر اجرا شوند. ما از سال ۹۹ تا کنون شاهد چنین وضعیتی نبودیم.
او اضافه کرد: من واقعاً نمیدانم چه اتفاقی افتاده و یا چه زنجیرهای از اتفاقات منجر به این وضعیت شده است اما بازار سهام تکنولوژی از هر زمان دیگری تخیلیتر شده است.
سرمایهگذاران دیگری هم از این نگرانی سخن گفتهاند. میلیاردر معروف، استنلی دراکنمیلر، در ماه سپتامبر گفت: بازار در وضعیت موجی از جنون قرار دارد.
یک اقتصاددان معروف دیگر، دیوید روزنبرگ، اشاره کرد حبابی شدن سهام شرکت ارائهکننده خدمات ابری، اسنوفلیک، و رشد ۱۶۵ درصدی آن در اولین روز عرضه، او را به یاد جنون سرمایهگذاران در جریان حباب دات کام انداخته است.
ماه گذشته بانک بارکلیز در یادداشتی به سرمایهگذاران گفت: ارزشگذاری سهام در بالاترین سطح خود از سال ۲۰۰۰ تا کنون قرار دارد. او ارزشگذاری خود از گروه فانگ (فیسبوک، اپل، آمازون، ماکروسافت و گوگل) را کاهش داد.
دیدگاه شما